قوانین سرد به قلم مریم السادات نیکنام
پارت صد و یازده
زمان ارسال : ۱۹۰ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 5 دقیقه
_ باور من تا وقتی اعتبار داره که نخوام به چیزی استناد کنم. لکههای خون روی صندلیرو ندیدی؟ زخمش عمیقه، حتی اگه قصد جونشم نداشته باشه با این زخم خیلی نمیتونه دووم بیاره. دیگه گذشتن از مرز و موارد دیگه که بماند.
و نگاه متاسف عماد خیره ماند به نیمرخ غمگین و فکری او.
تا همینجا هم صبرا کمک بزرگی به پیشرفت پروندهی آنها کرده بود. و این نکته را هم او میدانست و هم کل بچههای تیم.
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.