بی محابا به قلم فاطمه عبدالله زاده
پارت چهارم
زمان ارسال : ۱۴۴۰ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 9 دقیقه
دست و صورتم و خشک کردم و بعد هم حوله رو پرت کردم تو کمد.
با قدم های آهسته به سمتش رفتم و روی لبهٔ تخت نشستم.
با نوک انگشتم موهای پریشونش و از روی پیشونیش کنار زدم، با دیدن زخمی که سمت چپش صورتش و از استخون گونه تا نزدیک چشمش برداشته بو ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
H
117خوبه ولی خیلی جالب نبود