روزی که ابرها کنار می روند به قلم نسیم میررمضانی
پارت یکم :
فصل اول
آخر وقت بود مطب خلوت و خیابون پشتی شلوغ... روی صندلی نشسته بودم و غرق در افکارم بودم که
صدای بوق ماشین ها رشته ی افکارم رو پاره کرد... یکی ممتد و بلند، یکی کوتاه و یکی...
توی اون شلوغی صدای جیک جیک یه پرنده توجه ام رو به ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
لطفا صبر کنید...
آقایی
0جذاب و شیرین هست