پرتویی در تاریکی به قلم سعیده براز
پارت پنجاه و هشتم :
این روز ها اردوان اصلا حال و حوصله نداشت نه می توانست بر خلاف خواسته ی پدرش عمل کند
و نه علاقه ای به ازدواج مجدد داشت.
یزدان خان تا به حال نتوانسته بود فرد مورد نظری برای اردوان پیدا کند. با هر کس که در مورد
ازدواج مجدد اردوان حرف می زد، دست رد به سینه اش می زدند، هیچ کس حاضر نبود دخترش را
به خانه ای بفرستد که زن اول اردوان در آن خانه زندگی می کند و این موضوع حسابی یز
مطالعهی این پارت حدودا ۸ دقیقه زمان میبرد.
این پارت ۵ روز پیش تقدیم شما شده است.
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.