اقیانوس سیاه به قلم ملیکا کاظمی
پارت بیست و یکم :
با به گوش رسیدن صدای پچ پچ ضعیفی چشمانش را باز میکند. تمام تنش سر شده و حس میکند با یک بولدوزر از رویش رد شدهاند. آوین نگاهش را به باربارا که بالای سرش ایستاده است میاندازد. با درک موقعیت خود بلند شده و دستانش را به چشمش میکشد. باربارا با نگاهی ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
Asal
00آوین:من در نمیزنم میام با لگددد🤛🏻🤛🏻🤛🏻😂