فراسوی حرمان به قلم روژان کاردان و مهسا خدایی
پارت هفتم :
لبخندی زد و گفت:
-میدونم مادر، محرمانهست.
لبخندی بهش زدم و گفتم:
-کی از تو محرمتر؟ اما خودت شرایط رو میدونی دیگه دورت بگردم!
دستی به چشماش کشید و گفت:
-آره مادر، میدونم.
سجادهش رو جمع کرد و گفت:
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
عالی
00عالی افرین