پارت هشتم :

هدی زیرلب هیسی گفت و بزاقش را به سختی پایین داد. خواست لب وا کند که مرد نگاهش را به ورودی ساختمان پشت سرش دوخت. روجا و هدی هم به پیروی او به همان سمت نگاه کردند. زنی بلندقامت و فریبنده با زیبایی خیره کننده خرامان قدم برمی داشت و دنباله ی لباس طلایی و ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.