تو نشانم بده راه به قلم فاطمه اصغری
پارت نود و یکم
زمان ارسال : ۲۴۲ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 4 دقیقه
حال:
پدرش چهار روز پیش از بیمارستان مرخص شده بود اما هنوز با او حرف نمیزد. حتی در صورتش نگاه هم نمیکرد. سمیر هم رویی برای اصرار به پدرش نداشت. شبها را به خانهی خودش میرفت و روزها بعد از کار، به لطف سپهری که این روزها بیشتر در شرکت میماند تا کارهای او را هم جمع کند، به خانهی پدرش میآمد. به امید اینکه آقا یحیی لب از لب باز کند. به بد و بیراه پدرش هم راضی بود. فقط با او حرف بزند. ش
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.
فاطمه اصغری | نویسنده رمان
سلام عزیزم. چون رمان برگشت به گذشته داشت طول کشید. دیگه اینم از معضلات رمان آنلاینه دیگه.🌺
۸ ماه پیشفاطمه اصغری | نویسنده رمان
عزیزم من حجم پارتها رو تا حد ممکن زیاد کردم. هر پارت حداقل به اندازهی دو پارت استاندارده.🌺
۸ ماه پیشسارای
00وای من بازم پارت میخوام🙏🏻🙏🏻،میخوام بدونم سمیر چه بلایی سر مینو میاره اصلا مینو کناره گیری میکنه
۸ ماه پیشفاطمه اصغری | نویسنده رمان
پارتهای جذاب تو راهن🌺
۸ ماه پیشهانا
00عالیه عزیزم چ بد ک بعضی اشتباها قابل جبران نیستن .
۸ ماه پیشفاطمه اصغری | نویسنده رمان
🌺🌺🌺🌺
۸ ماه پیشندا
11عالیه دستت دردنکنه خانم مرسی ولی سمیراشتباه کرده ولی باید بگم خوداواهم کم مقصرنبوده
۸ ماه پیشفاطمه اصغری | نویسنده رمان
حتما همینطوره.🌺
۸ ماه پیشاسرا
00عالبه خانمی 😘❤
۸ ماه پیشفاطمه اصغری | نویسنده رمان
عزیزید.🌺🌺
۸ ماه پیش
زهرا
۲۵ ساله 10خوشگلم؛سه ماهه پیگیر رمان قشنگتیم ولی هنوز شخصیت ها حتی باهم آشنا نشدن🥲 یک پارت هدیه هم مهمونمون کن لطفا😍🥰