پرتویی در تاریکی به قلم سعیده براز
پارت نهم :
تعجب آلا برایم معنی نداشت چون اصولا با لحن تند حرف های صریحش طرفش را به خاک سیاه
می کشاند و اصلا به او اجازه ی مقابله نمی داد اما حرفی نزدم و مشغول پهن کردن رخت خواب ها
وسط پذیرایی شدم.
بالاخره بعد از چند شب بی خوابی و ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
..................؟
10.............................