پرتویی در تاریکی به قلم سعیده براز
پارت هشتم :
صدای زنگ واحدمان با تمام شدن حرف های آلا به صدا در آمد و من سریع به اتاقم رفتم تا لباس
مناسب بپوشم.
در حال پوشیدن لباس بودم و صدایشان را از داخل پذیرایی می شنیدم.
ـ سلام.
ـ سلام.
ـ پرتو کجاست؟
ـ تو ا ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
.............؟......
00......................