پارت ده :

مارگریت هنوز داشت زیرلبی غر می‌زد.

رهام پرسید: «مارگریت چی داری می‌گی با خودت؟»

مارگریت بلند گفت: «من لباس ایران دوست نداشت. حیجاب دوست نداشت. زبان فارسی سخت.»

رهام خندۀ‌ بلندی کرد و گفت: «اگه سخته پس چرا مایکل عین بلبل فارسی حرف ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.