پارت چهل و چهارم

زمان ارسال : ۲۲۲ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 2 دقیقه


گلاره دو طرف سه‌ر‌پوشش را پشت گردن برد و زیر موهای پریشانش گره زد. نگاه متعجبش را به ئه‌دا و سپس سمت من گرفت.
- یعنی چی پس تکلیف مردم چیه؟ بمونیم زیر بارون رگبار؟!
خم شدم و دستم را تا نزدیکی زخم پایم پیش بردم.
- اگه روستا از مردم عادی خالی بشه با خاک یکسانش می‌کنن، ترس حزبی‌ها از اینه.
صدای گریه‌ی ئه‌دا بلند شد.
- اون روزی که آراز اومد و هی زیر گوش تا‌ته‌ت خوند، قسم

80
24,223 تعداد بازدید
65 تعداد نظر
113 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید