پارت چهل و دوم

زمان ارسال : ۲۲۷ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 3 دقیقه


چشم‌ها را بستم و گوش‌ها را مهمان صدای زیبایش کردم. لالایی‌اش با همه‌ی روزها فرق داشت، دل‌تنگ هورامان بود. متن لالایی‌اش این‌طور می‌گفت. می‌توانستم با چشم بسته اشکی که در چشمانش حلقه می‌بست و به یک‌باره سُر می‌خورد و پایین می‌آمد را ببینم. تکانی به خودم دادم، دردی که برایم شاخ‌و‌‌شانه کشید را نا‌دیده گرفتم و سمتش رفتم. نمی‌خواستم دردم، باری بر شانه‌های سنگین از غمش شود.

80
24,271 تعداد بازدید
66 تعداد نظر
114 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید