دلی که کرده هوایت به قلم ر.اکبری
پارت ششم :
پوران خیره شد به چشمهای رنگیاش، زیبایی لاله نفسگیر بود. نفسش را پوف کرد:
ــ تذکر دادم که حواست جمع باشه تو زیادی توی چشمی میترسم برات دختر. گرگ اون بیرون زیاده.
لاله سر تکان داد و به سمت اتاق رفت:
ــ فروغ بیا یه دستی روی صورت ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
الیا
10عالیه