یک غریبه به قلم حدیث افشارمهر
پارت دوم :
-اون روز که اومدی واسه پول این قدر بداخلاق نبودی، الان که داری تصفیه می کنی اینطور سگ اخلاق شدی، هی خدا ناعدالتی تا کی تا کجا؟
یقه ی شاهین را محکم چسبیدم و غریدم:
-د آخه مردک اگه توی گاو این پیشنهادو نمی دادی که اون محمود قرمساق این طو ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
خیلی قشنگه
00از همین پارتای اول عاشقش شدم اصلا مگه میشه حدیث چیزی بنویسندو ما دیوونش نشیم؟ معرکست دستت درد نکنه.