اشتباه صحرا به قلم سعیده براز
پارت پنجم :
گوشی را از جیب مانتویم در آوردم و شماره ی پدرم را گرفتم و صدای گوشی را بلند کردم؛ یک بوق ـــــــــ دو بوق ــــــــــــ سه بوق ــــــــــــ
ـ واسه ی چی زنگ میزنی؟
صدای فریاد پدر، آمنه را هم ترساند چون باعث شد از ترس تکانی بخورد.
ـ ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
خوب
00خوب