حکم کن به قلم مرجان فریدی
پارت صد و دوازده :
چشمانم را به ارامی باز کردم.
گلویم خشک شده و سوزش کمی را در ناحیه مچ دستم حس میکردم.
دستم را تکان دادم ک سوزش بیشتر شد.
سرم را چرخاندم.
نگاهم را از سقف گرفتم.
مچ دستم را بانداژ سفید رنگی بسته بودند.
چند بار پلک زدم پارچ آب کمی آن طرف تر روی عسلی قرار داشت.
به سختی نیم خیز شدم.
سرمم تقریبا تمام شده بود.سوزن را از دستم بیرون کشیدم کمی خون آمد.
با درد چشم از دستانم
مطالعهی این پارت کمتر از ۳ دقیقه زمان میبرد.
این پارت ۱۳۸۹ روز پیش تقدیم شما شده است.
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.
Zeyn.stb
10قراره این رمان هم مثل طالع دریا وسطاش بگین دیگه نمیزارم باید پول بدین یا نه؟ #خانم_مرجان_فریدی_لطفا_پاسخ_بده_جان_من
۴ سال پیش.
60یک سوال اینا چه طوری سرم رو از دستشون می کشن من سوزن ببینم سکته می زنم
۴ سال پیشyalda
611من الان دقیقا نفهمیدم دیلان الان عاشق کی هست؟🙄
۴ سال پیشFati
311شما کسی جز راستین میبینی؟😐☺
۴ سال پیشخخخ
04آره حامد
۴ سال پیشفاطمه
30در عرض 25 ثانیه تموم شد 😢
۴ سال پیشSepi
91پارت خوبی نبود همش تعریف جزئیات بود 👎
۴ سال پیشستایش
124آقا اگه نمیخوای از دست نویسنده ناراحتی ک کم پارت میزاره نخون زور ک نیست خانم فریدی مرسی عالی بود
۴ سال پیشهیچ
120یه روز صبر کردم همش ماله تیکه***شدن یه پارچ عاب بود😐😐
۴ سال پیش¥
110چقدر دلم میخواست به راستین بگم . به همون دلیلی که تو انقدر خفنی ، منم رو مخم😐
۴ سال پیشبنده خدا
110شمردم شصت و پنج جمله😐
۴ سال پیش؟
50چرا؟
۴ سال پیشهانی
163مرجان هفته ای یه بار میزاره ۷تا پارت یهویی، احساس میکنم حماقت بود اومدم اینجا،همون کانالش خوب بود حداقل اونجا هفته ای یه بار حرص می خوردم نه مثل الان هرشب🤧🙄
۴ سال پیشفرناز
251فقط درمورد آب خوردن حرف زد 🙄🙄✋
۴ سال پیشناشناسಠ_ಠ
502زکی دختررو دزدیده تاکیدم کرده نمیزاره بره بعد امده میگه من باید برم نمیتونم اینجا بمونم اونم میگه چشم دیلان خانم منتظر بودم تو بگیఠ_ఠ
۴ سال پیشآیدا
110این خیلی خوب بود😂😂😂😂 مرسیییی
۴ سال پیشآسنا
100چراااااا چراااااا اینقدر کم . من تا صب خوابم نمیبره 😣😣😣😣😣😣
۴ سال پیش
رکسانا
00وااااااااااایییییییییییییی ینی عا وختی اسم رگو رگ زنی میاد دستم میسوزه یجوری میشم حالت تهوع میگیرم خداعی اگح دستم اینجوری شده بود تا سه ماه تکونش نمیدادم