پارت هجده :

با سوزش انگشتش ناله‌کنان دست پس کشید و از فکر گذشته بیرون آمد. تیغ بلند و تیز کاکتوس در انگشت اشاره‌اش فرو رفته بود. انگار نیش زنبور بود که سرانگشتش را سوزاند. در دل خود و خاطراتش را به لعن و نفرین بست. چرا به خاطرات کسی فکر می‌کرد که بی‌رحمانه دست ا ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.