پارت پنجم :

میان حرفش پرید و گفت:

_ با چند روز غیبت اتفاقی نمی‌افته، اینقدر با من بحث نکن. لباس که برام برنداشتی، یه سر بریم خونه ما چند تا خرت و پرت بردارم بریم.

سروین سری از روی تاسف تکان داد و پشت فرمان اتومبیل مادرش نشست. تمام طول مسیر یک ساع ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.