مذهب عشق به قلم رویا ملکی نسب
پارت سیزده :
مهدی با صدایی آرام قرآن میخواند. عاطفه چشم به دقایق پایانی گوشۀ صفحۀ تلویزیون دوخته بود و هرازگاهی همکلام پدرام میشد. مهرتا به جمع ملحق شد و تنگِ دل مهسا نشست. کنجکاو از سر در گوشی فرورفته و لبخند ملیحش پرسید: به چی لبخند میزنی؟
لبخند مهسا ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
ر
20راستی خوش قلم من همیشه دوس دارم رمان ک میخونم عکس کارکترا رو ببینم لطفا لطفا عکس کارکترا رو بذارین ممنون میشم