اولویت اول به قلم سعیده براز
پارت پنجاه و هشتم :
ـ شانس آوردی که ورزش می کنی. با این یبوستی که تو داری و ماشالله با اون اشتهات، اگه ورزشو شروع نمی کردی سریع وزنت می رفت بالا.....
تقریبا به جلوی در باشگاه رسیده ایم. ساعت ده شب است و باشگاه تعطیل شده، به زحمت از دایی و زن دایی اجازه گرفتیم تا در این ساعت از خانه بیرون بیاییم.
طاها شماره ی امین را می گیرد و به او اطلاع می دهد که جلوی در هستیم و بعد می گوید:
ـ می دونی من و تو چند مرحله ا