پارت دوم :

هر دو دستم را بالا گرفتم:

- من تسلیم. فقط اجالتاً بذار یه چک بکنم ببینم نرگس تونست خونه پیدا کنه برام یا نه.

کیسه‌ی در دستش را روی اپن کوبید و دوباره دست به کمر شد:

- الهی من بمیرم، راحت بشی. دختر بزرگ نکردم که...بلای جونه. بقیه ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.