و زندگی همیشه جاری ست ...

به قلم معجزه شرقی

انسان در طول زندگی با بحران های متعددی روبه رو می‌شود؛ بعضی ها در این بحران‌ها غرق می‌شوند و بعضی ها آن‌قدر تلاش می‌کنند تا نجات یابند... سارا تقلا می‌کند؛ اما آیا تلاش‌هایش مفید خواهد بود؟ او هنوز راه زندگی‌اش را پیدا نکرده و با رود روان زندگی هم مسیر شده و گویی که تمام زندگی‌اش را به سرنوشتی سپرده که هیچ چیزش معلوم نیست..‌. آیا سرنوشت با او مهربان خواهد بود؟ نکته: این رمان واقعی نیست؛ اما جمله‌ به جمله‌ی آن واقعیت دارد. این داستان بر اساس دیده ها، شنیده ها و تجربیات افراد مختلف نوشته شده است.

یادم نمیکنی

پریا دختر قصه ی ما دختری مهربان اما مغرور که در 13 سالگی اش عاشق میشه، ولی نه جرات گفتنش رو داره ،نه میتونه بپذیره این عشق رو.پریا برای اینکه از شر این عشق خلاص شه ،پا به دیار غربت میزاره ولی اون نمیدونه که هیچکس نمیتونه از دست سرنوشت و تقدیر فرار کنه یا تغییرش بده.بعد از مدتی‌ آرمان کسی که پریا عاشقش شده،وارد زندگی پریا میشه و زندگیش رو تغییر میده.پریا به ناچار بخاطر عشقی که تو وجودش نسبت به آرمان داره اونومیپذیره،غافل از اینکه آرمان یه گذشته ی تاریکی داره. آیا پریا بعد از فهمیدن این گذشته ی تاریک آرمان بازم میتونه باهاش ادامه بده یا نه؟پریا بین دوراهی زندگی مونده و این هردوتا راه شاید آغاز گر تباهی اون باشه!!

پرواز پروانه ها

مهدیار پسری جوان و عاشق تحصیل در رشته مکانیک است. او در خانواده ای مذهبی زندگی می کند که طبق سنت باید با یکی از دخترهای خانواده ازدواج کند اما بخاطر علاقه شدید به درس نمی خواهد زیر باز ازدواج برود. به خواست پدرش، نورا دختر عمویش انتخاب می شود که او هم دقیقن عاشق تحصیل است. مهدیار مجبور می شود او را تحت فشار بگذارد و با تهدید او را بترساند اما زور خانواده اش بیشتر است اما او نمی داند نورا از او سخت تر و در لجبازی قهارتر است...

بێ بەڵێن ( عهدشکن )

داستان زندگی دیلان‌ِ که با یه پسری آشنا میشه و از هم خوششون میاد اما اون پسر یه مشکلی داره که خانواده‌اش رضایت به ازدواجشون نمی‌دن ... یه روز دیلان دفترچه‌ای پیدا می‌کنه از زندگی مادرش و اون باعث می‌شه که از اون طریق پدرش رو راضی به ازدواج با یزدان بکنه‌.

یکی برایم بماند

به قلم هاجر منتظر

پریناز داستان، دختری دور مانده از ناپاکی این جهان و غرق در تنهایی نفرت‌بار خودش است. حالا با گذر زمان و از دست داد پدرش، تنهایی بیشتر از هر زمانی دهان کجی می‌کند و پریناز ناچار به جبر روزگار تصمیم می‌گیرد به هر قیمتی به رنگ نحس تنهایی پایان ببخشد.

خانه جوانان سالمند

جوانان سرخورده ای که از زندگی در اجتماع خسته شده اند و هر کدام به طریقی با مردی مرموز مواجه می‌شوند.

کافه دلتنگی

گاهی دوست داری بنشینی و ساعت‌ها به فنجانِ قهوا‌ت خیره شوی؛ بدونِ اینکه حتی جرعه‌ای بنوشی. اما داستان، درست زمانی آغاز می‌شود که بالاخره تصمیم‌ات را می‌گیری؛ تمامِ جرئتت را جمع می‌کنی، لیوان را بالا می‌آوری و جرعه‌ای می‌نوشی. تلخ است؛ ولی انگار قرار نیست عبرت شود. چون دقیقاً فردا، دوباره سرِ همین میز نشستی و دوباره همین کار را تکرار کردی! قصه‌ی محیا هم همین است؛ "عادت". آیا بالاخره روزی می‌رسد که از سد عادت عبور کند؟ کسی چه می‌داند؛ شاید روزمرگی صدها بار بهتر از این باشد که زندگی‌ات، یک شبه از این رو به آن رو شود.

مجموعه داستان ما همه مرده ایم

مرگ از زندگی پرسید: چرا همه از من متنفرند ولی به تو عشق می‌ورزند؟ زندگی پاسخ داد: چون من یک دروغِ زیبا هستم و تو یک واقعیتِ تلخ... شامل 3 داستان متفاوت با ژانری متفاوت

ققنوس در بند

خلاف جهت دنیا حرکت کردم و اشتباه از شما بود. مشکل از جایی شروع شد که گفتید زن باید خانه‌دارِ خوبی باشد! زن باید قرمه‌سبزی پزِ قهاری باشد! و هیچ کس نگفت، زن باید زیاد بفهمد تا خانُمی کند. زن باید زیاد کتاب بخواند تا توانایی ماندن در جمع شما را داشته باشد. زن باید از سیاست و حقوق، سر در بیاورد تا آگاهی کامل داشته باشد. هر زن یک کشور است و هیچ کشوری بدونِ آگاهی، جامعه سالمی نخواهد داشت. و من... دلم تفاوت میخواست، دلم آزادی و آزادگی میخواست گویا در تکاپو بودم که خاکستر هویتم را کنار زده و آن را در آغوش بگیرم.

مادمازل

کاترین هانسل دختر پرشور و جوان دو رگه ی روس ایرانی که با تنها فرد باقی مانده از خانواده اش به ایران مهاجرت می کند، پس از مهاجرت به ایران در دانشگاهی ثبت نام می کند و از بدو ورود او به دانشگاه، به خاطر تفاوت هایی که با سایر افراد دارد، دچار اذیت و آزار می شود. کاترین یک شخصیت مشهور در فضای مجازی است و یک دو رگه ی خارجی، همین تفاوت ها باعث دردسر برای اون می شود...در گیرو دار و کشمکش با اطرافیانش، موفق ترین شخصی که روی اعصاب او راه می رود استاد جوان دانشگاه، آقای آریا وثوق است...

یک عمر تاوان (آفلاین)

داستان فرهاد پژوهان مردی که در سن کم و اوایل دوران دانشجویی عاشق شده و ازدواج کرده است. همان سال‌‌های اول ازدواج صاحب فرزند شده‌اند و اما خیلی زود زندگی مشترک‌شان خاتمه یافته است. حالا فرهاد در سن چهل و پنج سالگی استاد دانشگاه هست، مجرد و صاحب دو دختر جوان با خلقیات کاملا متفاوت و مشکلاتی که با آن دست و پنجه نرم می‌کند.

به چشم هایم نگاه کن، آن گاه دروغ بگو!

به قلم معجزه شرقی

همه‌ی ما در زندگی گمشده‌ای داریم؛ اما همه‌ی ما به دنبال گمشده‌مان نمی‌رویم؛ رفتن اراده می‌خواهد و شهامتی بزرگ... خاطره گمشده‌ای دارد، گمشده‌ای که او را حیران کرده ..‌. ایوب ماه‌ها ناپدید شده و خاطره از استادش کمک می‌گیرد تا او را پیدا کند با این که استادش همیشه او را از این کار منع می‌کند...

پیله جدایی

دختر قصه ی ما (ساحل) عاشق و دلداده ی پسرخاله اش (امیرسام) میشه. اما این وسط با ورشکست شدن پدرش زندگیشون از هم می پاشه و مجبور میشن با خواهرش (دریا) تو خونه ی خالشون زندگی کنن! اما آرسام،دریا و ساحل درگیر یک کینه دیرینه و خانوادگی میشن و یه شب ... داستان به اینجا ختم نمیشه و بعد از کلی اتفاقات هیجان انگیز مسیر زندگی این دو دختر تغییر میکنه. تا جایی که جناب سرگرد (کاوه) برای دختری خودشو آبدارچی جا میزنه و ...

تو را در خواب هایم دیدم

به قلم فرگل حسینی

نیکان دختری که با صورتی پر از لک وکک مکک ها به دنیا اومده. این مسئله  همیشه آزارش میده واعتماد به نفسشو گرفته. بااین حال اون عاشق پسرعمه ناتنیش شده ومیخواد در هرصورتی خودش وبه اون نزدیک کنه.

ویلون

به قلم محیا شریفی

رمان در مورد دختری بنام میجان که همراه پدرش توی خونه دکتر پناهی کارگر هستن که با فوت پدرش محسن پسر ارشد پناهی به او ابراز علاقه میکنه و مدتی باهم زندگی میکنند تااینکه مادر محسن متوجه رابطشون میشه و اتفاقات تلخ و شیرینی که برای میجان اتفاق می افته...

کیفر شیفتگی

رمان در مورد نوجوانی و جوانی یک دختر رنج کشیده است که کل شخصیت های رمان رو تحت تاثیر زندگی او قرار میدهد. دختری به اسم فرزانه با وجود دوست داشتن پسری و مرور عاشقانه هایی با او، با یکی دیگر ازدواج می‌کند و روند داستان او را تا جایی پیش می‌برم که بچه هایش بدون مادر بزرگ می‌شوند. عرفان و عسل دو خواهر و برادر تنی که جدا از هم دیگر بزرگ می‌شوند و زمانه بازی بدی را با آن ها شروع می‌کند و آن را وارد یک عشق ممنوعه می‌کند. زندگی هر کدام از بچه ها هم روند سختی برای خودشان دارند.

پرواز پروانه ها

مهدیار پسری جوان و عاشق تحصیل در رشته مکانیک است. او در خانواده ای مذهبی زندگی می کند که طبق سنت باید با یکی از دخترهای خانواده ازدواج کند اما بخاطر علاقه شدید به درس نمی خواهد زیر باز ازدواج برود. به خواست پدرش، نورا دختر عمویش انتخاب می شود که او هم دقیقن عاشق تحصیل است. مهدیار مجبور می شود او را تحت فشار بگذارد و با تهدید او را بترساند اما زور خانواده اش بیشتر است اما او نمی داند نورا از او سخت تر و در لجبازی قهارتر است...

دلیبال

به قلم جوان

کلمه‌ی دلیبال Delibal نوعی عسل که مقدار کم آن شفا دهنده و مقدار زیاد از آن کشنده است. دلیبال یعنی عشق، عشقی که گریبان‌گیرِ سیاوش شده، سیاوشی که زیادی از عشق شیدا نوشیده و حالا داره غرق می‌شه و راه نجاتی نداره..

یادم‌ نمیکنی

پریا دختر قصه ی ما دختری مهربان اما مغرور که در 13 سالگی اش عاشق میشه، ولی نه جرات گفتنش رو داره ،نه میتونه بپذیره این عشق رو.پریا برای اینکه از شر این عشق خلاص شه ،پا به دیار غربت میزاره ولی اون نمیدونه که هیچکس نمیتونه از دست سرنوشت و تقدیر فرار کنه یا تغییرش بده.بعد از مدتی‌ آرمان کسی که پریا عاشقش شده،وارد زندگی پریا میشه و زندگیش رو تغییر میده.پریا به ناچار بخاطر عشقی که تو وجودش نسبت به آرمان داره اونومیپذیره،غافل از اینکه آرمان یه گذشته ی تاریکی داره. آیا پریا بعد از فهمیدن این گذشته ی تاریک آرمان بازم میتونه باهاش ادامه بده یا نه؟پریا بین دوراهی زندگی مونده و این هردوتا راه شاید آغاز گر تباهی اون باشه!!

رقص زندگی

به قلم نسیم نوید

نسیم دختری ست نجیب که در یک خانواده فقیر و خشن زاده شده. از قضا روزی مرد خوش قلب و ثروتمند به نام مانی به طور اتفاقی با او آشنا می شود و او را از پدرش خواستگاری می کند اما نسیم از همه مردان متنفر است به خصوص از پدر و برادرش. بعدها نسیم نزد روان شناس درمان می شود و نفرتش به عشق تبدیل می شود و به دلیل نجابت و صداقتش در زندگی به خوشبخت می رسد. ابن داستان آغازی تلخ اما پایانی خوش دارد.

ماه و پناه

ماهرخ برای فرار از سنت قدیمی و ازدواج با پسرعموی خود، با فرار نابه‌هنگامش پا در راهی نامعلوم و گردابی کشنده می‌گذارد. زمانی که امیدش ناامید شده و پل‌های پشت سرش در آتش نادانی سوخته و او در یک قدمی مرگ است؛ نوری می‌تابد، نوری به اسم…

زمزمه ی آسمان

تینا؛ دختری ایرانی، روزی هر چه را دارد قربانی تحقق رویای خود می‌کند و کیلومترها از سرزمین مادری‌اش فاصله می‌گیرد. با بدتر شدنِ حال پدرش، دوباره پا به خاک ایران می‌گذارد و طوفانی ناخواسته، تمام زندگی‌اش را در بر می‌گیرد. پ.ن: هرگونه مشابهات با افراد حقیقی یا حقوقی تصادفی است

آرزو کردم عشق همسفرت باشد

به قلم نرگس رضایی

چطور میشه عاشق واقعی رو شناخت؟ وقتی که زیبایی آرامش ثروت و سلامتی هست عاشق بودن و عاشق موندنم کار زیاد سختی نیست. اما اگه یه روز تک تک اینا رو از عشقت بگیرن حتی برای یه مدت زمان محدود بازم میتونی عاشق بمونی؟ اونجاست که شاعر میگه گر همسفر عشق شدی مرد سفر باش ورنه ره خود گیر و یکی راهگذر باش... یه قصه ی عاشقانه پر از هیجان و احساس پر از شک و تردید موندن یا رفتن

همه‌چیز از یک دیدار شروع می‌شود. دیداری بعد از ده سال؛ دیداری که خاطرات تلخ و شیرین گذشته را مقابل چشمان طاها و افرا زنده می‌کند. حالا هردو یک هدف دارند و آن کشف حقیقت است. حقیقتی که باعث این جدایی ده ساله شد و سرنوشت تلخی را برایشان رقم زد. (خواندن این رمان به افراد زیر هجده‌سال توصیه نمی‌شود!)

غرب زده ی ایرانی

داستان زندگی دختری به اسم ملیکا که در یه خونواده سنتی بدنیا اومده و خیلی از کیان پسرعموش بدش میاد ، ولی برحسب اتفاق با اینکه از پسرعموش بدش میاد عاشقشم میشه . تو یه مهمونی کیان به ملیکا تجاوز می کنه که ملیکا ناخواسته باردار میشه و به خاطر پسر عمو و دختر عمو بودن با کیان جنین از نظر ژنتیکی مشکل داره ، برا همین ملیکا تصمیم میگیره جنین رو از بین ببره که همین اتفاق باعث میشه ملیکا به یه دنیای رازآلود جلوتر از زمانی که بود پا بذاره ...

سیاهی لشگر

به قلم آمنه آبدار

محمد پسریه که تو زندگیش نقش سیاهی لشکر رو داره و فقط پی شیطنت‌های جوونیه! از بابای کارگردانش، یزدان رحمتی، می‌خواد وارد دنیای بازیگری بشه اما یزدان نمی‌ذاره چون می‌دونه تو این مورد جدی نیست و معتقده که خودش باید گلیم خودش رو از آب بکشه بیرون! به خاطر همین هم محمد دست به کارای دیگه‌ای می‌زنه تا روی پای خودش وایسه. بعد از قبول نشدن توی کنکور به بهانه‌‌های مختلف سربازیش و عقب میندازه اما دست آخر مجبور می‌شه که به سربازی بره! به واسطه دانیال صدیقی که توی فیلمای پدرش بدلکاری می‌کنه، با برادرزاده‌ش آشنا می‌شه... برادرزاده دانیال صدیقی نقطه مقابل محمده! حالا وجود یه اکیپ دیوونه کنار محمد، می‌تونه اون و برای انجام کارایی که براشون برنامه ریخته انجام بده، تشویق کنه! اما امان از روزی که چند نفری که فکر می‌کنن عقل کل هستن، بیفتن کنار هم! ‼️سیاهی لشکر با دو رمان عشق آمازونی و ویانا نیوز در ارتباطه اما اگر نخونده باشین هم مشکلی پیش نمیاد.

دلبر بلاگردان

تصمیمات احمقانه‌ام مرا در سراشیبی مرگ قرار داد، در این سراشیبی هر آنچه را که ترس از دست دادنش را داشتم گم کردم. اکنون من مانده‌ام و یک دنیا هراس و پل‌های شکسته‌ی پشت سرم. چگونه به جایی که به آن تعلق داشتم برگردم؟ چگونه خود را از این مهلکه‌ی عشق و عاشقی نجات دهم؟ همیشه می‌پنداشتم توان تمییز اتفاقات را دارم و آنچه بر آن‌ها اثر می گذارد من هستم اما این نیز اندیشه ای پوچ و بی‌حاصل بود از همان اندیشه‌ها که فکر می‌کنی هست اما نیست... فکر می‌کنی می‌شود اما نمی‌شود. من تا پایان این راه را خواهم رفت حتی اگر به قیمت جانم تمام شود. من می‌روم تا کسانی را که از دست داده‌ام نجات دهم من می‌روم تا حسرت های پوچ و تهی مرا به قعر آتش زندگی نکشاند. آری من ادامه می‌دهم من خود را فدا می‌کنم تا کسی جز من فدا نشود.

کوچه چهل پیچ

کوچه ی چهل پیچ روایت زندگی یک خانواده ی بزرگ است. حاج مجتبی فرهمند بازاری نامدار پدر خانواده می خواهد که همیشه تمام خانواده اش که شامل همسر، سه پسر و یک دخترش که جز پسر کوچکش بقیه ازدواج کرده و صاحب خانواده هستند در کنارش باشند که با تدبیر خودش خانه ای چند طبقه ساخته و هر کدام از فرزندانش در یکی از واحدها سکونت دارند اما قصه ی اصلی ماجراها و دردسر هاییست که پسر کوچک حاجی و دو نوه ی پسری او ایجاد میکنند. همراه میشویم با یک رمان شلوغ پر از ماجرا و مانند همیشه ، عاشقانه !

آس و پاس ها

به قلم جورج اورول

جرج ارول (که نام اصلی او Eric Arthur Blair است) در 1903 در هندوستان زاده شد و در 1950 به مرض سل درگذشت. پدرش کارمند جزء امپراطوری انگلیس در هند بود و مادرش تبار فرانسوی داشت. وی پس از پایان تحصیلات دبیرستانی شغل پدر را اختیار کرد و به خدمت پلیس برمه – کشوری که در آن زمان جزو مستعمرات بریتانیا بود – در آمد. با اینکه در مدت اشغال به کار دولتی در دستگاه حکومت کارمندی برجسته بشمار می آمد، اما به تدریج مشاهده اختلاف طبقاتی و استشمار مردم بومی و رفتار تبعیض آمیز و غیرانسانی مأموران استعمار چنان نفرت وی را برانگیخت که از شرکت خود در اعمال جور و ستم به مردم بومی مستعمرات شرمگین گردید و در سال 1928 شغل دولتی را یکباره به کنار گذاشت و به کفاره خدماتی که به سهم خود در راه استعمارگری امپراطوری انگلیس بعمل آورده بود زندگی بین طبقات محروم جامعه را اختیار کرد تا مستقیماً در رنج و مشقت این طبقه شریک شود. با این نیت مدتی در پاریس به ظرفشویی در هتلها و رستورانها پرداخت و بعد به خیل خانه بدوشان انگلیس پیوست و مدت زمانی را در نوانخانه ها و اجتماع بینوایان و آوارگان کشور خود سپری کرد. در این کتاب که اولین

یغماگر

در حصارهایی که از افکار پوسیده‌ی مردم یک شهر کوچک ایجاد شده، بدنامی و بی‌آبرویی، گریبانگیر دختری بی‌گناه می‌شود که نقشی در تولد ننگینش ندارد. او از گذشته‌هایش بی‌خبر است و فقط فکر می‌کند که همه چیز را می‌داند! افسوس که او، دل در گرو کسی سپرده که تمام دنیایش را تحت الشعاع قرار می‌دهد. اتفاقات مهم، زمانی رخ می‌دهند که او کم‌کم از رازهای بزرگ پشت پرده، ‌مطلع می‌شود.



در رویای دژاوو لحظاتی پیش

دژاوو یعنی آشنا پنداری! یعنی وقتایی که احساس می‌کنید یک اتفاقی رو قبلا تجربه کردید. وقتی برای اولین بار وارد مکانی می‌شید و احساس می‌کنید قبلا اونجا رفتید، چیزی رو برای اولین بار می‌شنوید و فکر می‌کنید قبلا شنیدید... فکر کنم برای همه مون این اتفاق افتاده! گلشنِ قصه‌ی ما همه‌ی ترسش همین حسه! نه اینکه از خودِ دژاوو بترسه، فقط نگرانه اتفاقات گذشته تکرار بشن و باز هم اون غمی که تجربه کرده به سراغش بیاد. گلشن از شباهت اتفاقات امروزش با گذشته‌اش می‌ترسه!

دنیای رمان

+1000 رمان عاشقانه و طنز

معرفی بیش از ۱۰۰۰ رمان محبوب ایرانی خارجی و صوتی ...

ارسال روزانه بین 2 تا 4 رمان جدید به برنامه

رمان های آنلاین با پارت گذاری روزانه

با بیش از 35 ژانر مختلف برای همه سلیقه ها

یک جرعه از کتاب غرور_و_تعصب

تعداد آدم‌هایی که من واقعا دوستشان دارم زیاد نیست؛ تعداد کسانی که نظر خوبی دربارشان دارم از آن هم کمتر است "من هرچه بیشتر دنیا را می‌شناسم از آن ناراضی‌تر می‌شوم" هر روز که می‌گذرد بیشتر معتقد می‌شوم که آدم‌ها "شخصیت ناپایداری دارند" نمی‌شود روی ظواهر، لیاقت یا فهم و شعورشان حساب باز کرد! نویسنده : جین آستین

فروردین
۲۷
نقد و بررسی رمان سووشون

اکثر ما داستان سیاوش و مرگ مظلومانه اش را به احتمال زیاد شنیده و یا خوانده ایم. در سوشوون نیز با داستان یوسفاکثر ما داستان سیاوش و مرگ مظلومانه اش را به احتمال زیاد شنیده و یا خوانده ایم. در سوشوون نیز با داستان یوسف

دکلمه

گمشده

دکلمه

پناه همیشگی قلبم

دکلمه

اُهم

دکلمه

رفتن...

دکلمه

کاش‌ تو ماه ‌بودی

نویسندگی بیاموزید
آخرین نظرات کاربران
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید