دومینو

همایونفرها زندگی‌اش را سیاه کرده‌اند و حالا همه او را قاتل هم محله‌ای اش می‌دانند... اگر همایونفرها دشمن شوند، انگار که تمام دنیا دشمن شده‌اند چون همه از آن‌ها حساب می‌برند! دومینو قصه‌ی سهند است! مردی که ناخواسته قاتل ونداد می‌شود و دستان به خون آلوده‌اش همه را از او دور می‌کند حتی دختر مورد علاقه‌اش را؛ اما نه به میل خودش به میل کسانی که سهند را توی این مخمصه انداخته‌اند و حالا می‌خواهند او را از رازهای گذشته‌اش نیز دور کنند... رازهایی که اگر برملا شوند دردسر می‌سازند! سهند در تلاش است تا با امید به عشقِ دخترِ کسی که باعث نابودی زندگی‌اش شده است؛ دوباره خودش را بسازد! اما آرامش زندگی‌اش را چه کسی به او بر می‌گرداند؟ عشقش به ستایش یا رازهای عجیبی که برملا می‌شوند؟

سرپناهی دیگر

به قلم غزل محمدی

سرپناهی دیگر روایتگر زندگی آدم های گذشته بر پایه ی عقاید سنتی؛ غرور و تعصب های بیجا است. بیست سال از حرف ها، کارها و اشتباهات گذشته است. هیچکس نمی داند در آن حادثه چه شد. پنج سنگ قبر از بقایای آنها باقی مانده است؛ اما در این میان کسی پی به این اتفاقات می برد. به دنبال افشای حقیقت می رود؛ اما از هرچه که در این سالها داشته است. گریزان می شود. او تنها است. میان سوالاتی بی جواب تا با کسی روبه رو می شود که عاجرانه از او کمک می خواهد... .

قرار قلب های ما

چهار سال پیش، چند نفر از همکلاسی‌های ساره درست یک ماه بعد از رفتن او، اخراج شدند. و حالا همان چند نفر هر کدام در یک شغل مهم مشغول به کارند... تا اینکه همزمان، آن چند نفر در عرض یک هفته دچار بحران کاری عجیبی می شوند. در همین حین که تک تک آنها به فکر چاره هستند...‌برای حل معما، دعوت می‌شوند به یک مکان مشخص... جایی که آخرین بار همدیگر را قبل از اخراج دیده اند‌. همگی بدون اطلاع از میزبان و آدرس، به محل قرار می‌روند، متوجه می‌شوند برای شروع مذاکره باید نفر بعدی هم باشد. نفر بعدی که همان "ساره طریقت" هست. ساره ای که هیچ وقت بعد از ترک دانشگاه، سراغ آنها نرفته بود..

چنگار

بیماری کُرونا دکتر مُعتضد را عزادار همسر می‌کند اما درست چهل روز بعد از مراسم همسرش، نامه‌ای به دستش می‌رسد که ریشه بر تیشۀ باورهایش می‌اندازد. نامۀ خودکشی همکارش به واسطۀ عشقی که به همسر معتضد داشته. پیگیری‌های مُعتضد پای او را در منجلابی می‌کشاند که بیرون آمدن از آن ممکن نیست... منجلابی که همچون سرطان بر غدد تاریک زندگی‌اش هجوم می‌برد.

تو عاشق نبودی

به قلم سمیه هرمزی

افسون در حالیکه همه فکر می کنن قراره -بعد از یکبار بهم خوردن نامزدیش با پسرخاله‌اش راستین-دوباره با اون ازدواج کنه اما ناگهان مرد دیگه ای رو برای ازدواج انتخاب می‌کنه.مردی که مسبب مرگ نامزد قبلی راستینه. زندگی افسون با این ازدواج و مزاحمتهای راستین به جهنمی عذاب آور تبدیل میشه...

گیله نار

اَفرا دخترِ به ظاهر خجالتی و سربه‌زیرِ حاج فتاح سلطانی، به دنبال به‌دست آوردن استقلال، ‌ماه‌ها پیش بعد از قبولِ شرط دردسرساز پدبزرگِ مستبد و متعصب‌اش، با شراکت عمه‌ی کوچکش کافه‌ای در حومه‌ی شهر برپا کرده‌اند. همه‌چیز خوب پیش می‌رود تا قبل از این‌که گندِ جبران نشدنی‌ای به بار بیاورند و به‌خاطر ترس از طرد شدن، ماه‌ها روی آن سرپوش بگذارند. اما ماه همیشه پشت ابر نمی‌ماند. کینه‌ و کدورت قدیمیِ شایان‌خان و سوء‌تفاهمی که برای او و خانواده‌اش پیش آمده است، باعث می‌شود که شاهانِ جاوید پا به میدانِ بازی بگذارد و بعد از ماه‌ها، بوی تعفن‌آور رسوایی، خانواده‌ی سلطانی را بی‌آبرو کند.

تکنیک های مخ زنی (جلد دوم)

در ادامه‌ی داستان جلد اول، نگار به خاطر جنجالی که ایجاد کرد از مدرسه‌ش اخراج میشه و به اجبار به مدرسه‌ی دیگه‌ای میره اما چند نفر اونجا با شوق و ذوق منتظرشن، برای یه بازی جدید!

تو نشانم بده راه - نسخه آفلاین

دختری به نام آوا بعد از خیانت همسرش سعی در دوباره ساختن زندگیش داره. بدون اینکه سایه‌ی زندگی قبلی رهاش کنه. دیوار شکسته‌ی اعتماد و غروری که می‌خواد آوا رو سرپا نگه‌داره داره درهای عشق رو به روش می‌بنده.

زندگی را نمی بازم

مهوا به‌خاطر حل مشکلی که هیچکس از آن خبر ندارد، ناخواسته وارد یک بازی می‌شود که هرچه می‌گذرد بر نقش‌های کذایی‌اش در این بازی اضافه می‌شود. او می‌خواهد تا آن‌جا ادامه دهد که بانی این اتفاقات را پیدا کند و انتقام بگیرد اما...

اندر دل ما تویی نگارا

به قلم نازنویس

یه ازدواج اجباری یه تغییر ناگهانی زندگی که زیر و رو می‌شود قلب هایی که فشرده میشوند و سرنوشت هایی که رقم میخورد در این داستان سرنوشت پر از فراز ونشیب فردین و یلدای قصه ما بهم گره خورده آیا آخر این قصه عشق است یا تنفر.



سیاهی لشگر لحظاتی پیش

محمد پسریه که تو زندگیش نقش سیاهی لشکر رو داره و فقط پی شیطنت‌های جوونیه! از بابای کارگردانش، یزدان رحمتی، می‌خواد وارد دنیای بازیگری بشه اما یزدان نمی‌ذاره چون می‌دونه تو این مورد جدی نیست و معتقده که خودش باید گلیم خودش رو از آب بکشه بیرون! به خاطر همین هم محمد دست به کارای دیگه‌ای می‌زنه تا روی پای خودش وایسه. بعد از قبول نشدن توی کنکور به بهانه‌‌های مختلف سربازیش و عقب میندازه اما دست آخر مجبور می‌شه که به سربازی بره! به واسطه دانیال صدیقی که توی فیلمای پدرش بدلکاری می‌کنه، با برادرزاده‌ش آشنا می‌شه... برادرزاده دانیال صدیقی نقطه مقابل محمده! حالا وجود یه اکیپ دیوونه کنار محمد، می‌تونه اون و برای انجام کارایی که براشون برنامه ریخته انجام بده، تشویق کنه! اما امان از روزی که چند نفری که فکر می‌کنن عقل کل هستن، بیفتن کنار هم! ‼️سیاهی لشکر با دو رمان عشق آمازونی و ویانا نیوز در ارتباطه اما اگر نخونده باشین هم مشکلی پیش نمیاد.

راه های دانلود اپلیکیشن

ژانر ها بیش از 35 ژانر مختلف

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید