رمان papion صورتی به قلم کیمیا ظاهری
تعداد صفحات : 165
ژانر : کلکی , طنز , عاشقانه
دانلود رمان پاپیون صورتی
خلاصه رمان :
بهار دختر ساده و حاضر جوابی ک هیچوقت کوتاه نمیاد پانزده سالش ک میشه پدر مادرشو از دست میده و با کمک دوست خوانوادگیش نرگس جون ک مثل مادرش براش میمونه ب زندگی ادامه میده ب خاطر هوش بالاش بورسیه کالج امریکا میشه و...
ادامه رمان:
بهــــار
توی ی جنگل بودم درختاش از ابنبات بودچمنشاش چوب شور بودو میوه هاش،همه شکلات و و...«دیگه خودتون تصور کنید عجب جاییه».اصلا جنگل خوراکی بود همینجور راه میرفتمو میخوردم «عجب شانسی داره ب ما باشه سوسک و هیولا و زامبی و.. میبینیم والا»پریدم تا ی میوه رنگی از شاخه درخت جدا کنم تا خواستم پاهامو بزارم زمین یهو انگار از بلندی پرت شدم پایینچشمامو مالیدم دیدم رو زمین پایین تختم افتادمه ایی همش،خواب بوووددد ولی عجب خوابی بودااا سرمو بلند کردم ب ساعت نگاه کردم دیدم عقربه ساعت رو شیش و چهل و پنج دقیقه است فک کردم اشتباه دیدم چشامو محکم بهم فشار دادم دوباره نگاه کردم دیدم اشتباه نکردمه ی جیغ قرمز کشیدم «چیه خو بنفش قدیمی شدهوالا??»بدوبدو بلند شدمو صورتمو شستم مسواک زدم و ی لقمه نون و پنیر خوردم لباسامو پوشیدم ی مانتو مشکی و شلوار مشکی شال مشکی ساده رفتم ازاتاقم بیرون«حالا انگار خونش دوبلکسه خوبه همین یکیه»درو باز کردم کفشای سفیدمو پوشیدم«کلا علاقه ی زیادی ب مشکی داره انگار عذا داره اه اه»د برو ک رفتیم بدو بدو خودمو ب اتوب*و*س رسوندم سوار اتوب*و*س شدم صندلی نبود پس سر پا ایستادم اوفف خوبه ب موقع رسیدم وگرنه اتوب*و*س رفته بود از پنجره اتو ب*و*س،ب بیرون نگاه کردم ی ماشین شاستی بلند دیدم ک ی خانم و اقا با ی بچه داخلش بودن رو دوش بچه کیف مدرسه بود اگه پدر و مادر منم بودن الان تو این اتوب*و*س نبودم و تو این روز مهم مامان بابام همراهم بودن تو فکررفتم وقتی ۱۵سالم بود مامان بابام تو ی صانحه ی تصادف مردن و منو تنها گذاشتن پدر و مادر من تک فرزند بودن و مادر پدراشون فوت کرده بود وضع مالی بدی نداشتیم ی خونه سه خوابه طرفای پایین شهر توی تهران داشتیم پدرم کارمند بود مادرم هم خونه دار وقتی مردن فقط همون خونه برام موند من با کمکـ همسایمون خونه رو فروختم و ی خونه یک خوابه کوچیک خریدم باقی پولمم توی بانک پس اندار کردم و با سودی ک داشت زندگیمو میگذروندم نمیخواستم برم ب بهزیستی همسایمون واقعا بهم کمک کرد و من از اون خانواده مهربون ممنونم ک هنوزم کنارما درسم خوبه یعنی در واقع عالیه تا الان ک پیش هستم شاگرد اول بودم و توی بسیاری از ازمونا و المپیادا شرکت کردم و اول شدم همین امسال برای بورسیه ازمون دادم خدا کنه قبول شماز فکر اومدم بیرون تغریبا رسیده بودم سر ایستگاه پیاده شدم بدو رفتم دم در مدرسه و وارد شدم استرس داشتم اون بورسیه زندگیه من بود با اون میتونستم برم امریکا و توی یکی از بهترین کالجای امریکا درس بخونم اینده من ب اون بستگی داره ب برد نزدیک شدم بچه ها رو دیدم همه ناراحت بودن ترسیدم رفتم جلو چشمامو اروم باز کردم اسممو ندیدم ولی دوباره با دقت نگاه کردم خدای من باورم نمیشه اولـــــــــــ شدم ی جیغ سبز کشیدم«کیف میکنین ابتکارمو??»ولی سریع جلوی دهنمو گرفتم و راه افتادم تند تند ب سمت دفتر مدیرر اموزشگاه قدم بر میداشتم....
2?
بهــــــار
رسیدم جلوی دردفترمدیر ی تقه ب در زدم و وارد شدم خانم فرهانی پشت میزش نشسته بود با ورود من عینک طبیش رو روی بینیش جا ب جا کرد و ی لبخند زد ک ب نظر من مهربونیه بی اندازشو نشون داد«لازم ب ذکره ک بگم خانم فرهانی همون همسایشه ک کمک کرد بهزیستی نبرنش؛»خانم فرهانی جای مادر منه ک نرگس جون صداش،میکنم همسرشون رو هم اقا طاها صدا میکنم باهاشون راحتم «بچه امون احساساتی شده»نرگس جون اشاره کرد ک روی مبل کنار میزش،بشینم .
ــسلام نرگس جون
نرگس جون:سلام دخترم«نرگس جون فرزندی نداره برای همین منو دخترش میدونه و ب من دخترم میگه منم خیلی دوسش دارم??.»بهت تبریک میگم اینبار واقعا تلاشت قابل تحسینه بهترین نمره و بالاترین ربطه رو اوردی من بهت افتخار میکنم.
میتونستم تو چشماش تحسین رو ببینم اومد نشست کنارم و پیشونیمو ب*و*سه زد منم همونطور ک زیر لب تشکر میکردم ب*غ*لش کردم چشمام پرشد هر وقت نرگس جون رو ب*غ*ل میکنم یاد مادرم می افتم???خودمو کنترل کردم و با صدای در اتاق از نرگس جون جدا شدم خانم مرادی ناظم مدرسه و خانم افشاری معاون مدرسه ب همراه معلما وارد شدن ماهم بلند شدیم شروع ب تعریف ازم کردن و با هم دست دادیم همه تحسینم میکردن «کم چیزی ام نیستا اولـــــــ شدم بورسیه رو گرفتم ؛حالا زیادم ب خودت نبال انگار چی شده اه اه؛بلـــــــونا جــون؛ببشید عزیزم تو ب کارت برس ههه☺؛پفف» همه تو ی سالن بزرگ مدرسه جمع شدیم نسبی از بچه ها برام خوشحال بودن بعضی هاهم حسود بعضی ها ناراحت بعضی ها هم بیخیال خودمم تا وقتی برنامه شروع شه از خدا تشکر میکردم ازش ممنونممممممم ❤!خدایا شکرت!❤نرگس جون رفت بالای سکو و پشت میزی ک اماده کرده بودن شروع کرد ب سخنرانی و منم مشتاق گوش میدادم........
3?
بـــــــهار
نرگس جون :همونطور ک میدونید امروز بعد از یک ماه نتایج ازمون بورسیه کالج امریکا مشخص شد همونطور ک خودتون میدونید فردی ک بهترین نمره و بالا ترین ربطه رو ازان خودش کرده بهار تاجیک هست.
از دخترم بهار میخوام بیاد اینجا هم نامه بورسیه و هم جایزه اش رو بگیره.
همه بچه ها و معلمای حاضر توی سالن دست زدن و من بلند،شدم رفتم پیش نرگس جون بالای سکو وایسادم نرگس جون اول من رو ب*و*سید،و بعد نامه بورسیه رو بهم داد خانم مرادی هم جایزه ام رو دادبعد از تشکر از معلما و ...رفتم سر جام نشستم بعد از ربع ساعت برنامه تموم شد و ما ب کلاسهامون بر گشتیم تااز هم خداحافظی کنیم موقع خداحافظی از دوستام اشکم در اومدخواستم از در کلاس برم بیرون ک نرگس جون اومد داخل و واسم گفت ک «تمام نیازهام از جمله خونه و غذا رو از طرف خودشون ب من میدن و هم اینکه هر ماه مقداری پول ب حسابم واریز میکنن و ....در واقع همه کارهارو خودشون میکنن و منم شنبه همین هفته ای ک میاد عاضم میشم برای امریکا☺پس خودمو باید اماده کنم«هوووورااااا تبریـــــک؛ممنون بلونا جونمخواهش »بعد از ی عالمه حرف من باز با اتوب*و*س ب خونه بر گشتم شب خونه نرگس جون برای اخرین بار دعوت بودم.با خستگی لباسامو عوض کردم ی خورده غذا خوردم وساعت رو روی۶برای رفتن ب خونه نرگس جون تنظیم کردم روی تخت افتادم ک از شدت خستگی بیهوش شدم ?....
4?
بهـــــار
زینگــــــــ زینــــــــگـــــــــــــ «میدونم صداش مسخره اس ولی من چ کنم صدا گوشیه بهاره دیه»با صدای زنگ گوشیم هوشیار شدم برش داشتم و خفش کردم??????.هنوز خوابم میاد??
رفتم توی دسشویی و بعد از انجام کارهای لازماومدم بیرون ی دست مانتو شلوار ساده پوشیدم و رفتم خونه نرگس جون و اقا طاها خونشون طبقه هم کف توی همین ساختمونیه ک خونه ی منه رفتم جلو درشون و زنگ رو زدم احوال پرسی کردیمو من رفتم تو ی عالمه خوش گذشت شب هم غذای مورد علاقه ی من پیتزا رو خوردیم نرگس جون اشپزیش عالیه و من هم ازش یاد گرفتمه بعد از ی شب عالی برگشتم واحد خودم س روز دیگه باید میرفتم امریکا.. لباسامو عوض کردم و مسواک زدم رفتم روی تختم و خودمو ب اغوش خواب سپردمـ..ــــ.????
شنبـــــه روز پرواز ب سوی امریکا
صبح ساعت نه پرواز داشتم ساعت شیش صبح بلند شدم و چمدونم رو از دیشب اماده کرده بودم.
خوبب و حالالباس ی مانتوی مشکی بچه تو کانال هستبا شلوار مشکی و کفشای سفیدو یه روسری تو مایه های زرد و طلایی هم سرم کردم کیف سفیدم رو هم برداشتم و د برو ک رفتیم تا با نرگس جونو اقا طاها برسیم فرودگاه ساعت 8:30شد ...
پرواز تاخیری نداشت????
زمان خدامافظی و وداع بود
نرگس جونو ب*غ*ل کردم گریه میکرد ولی من برای اینکه ناراحت ترنشن گریه نمیکردم ولی ی بغض سنگین گلو مو گرفته بود
نرگس جون : دخترم مواظب خودت باش هر چی نیاز داشتی ب منو طاها بگو پسر برادرم سه ماه دیگه میاد پیشت اونوخ تنها نیستی..«پسر برادر نرگس جون نمیدونستم اونم قراره بیاد؛توی ای اینده نقشش پررنگ میشه»و..ـ.«همون نصیحتای مادرانه فدای همه ی مادرا ❤»بعد از ی عالمه گریه و ناراحتی از ب*غ*ل نرگس جون در اومدم اقا طاهاهم سرمو ب*و*سید .....و من برای اینکه مطمئن بشن حالم خوبه با خنده خداحافظی کردم و ب سوی هواپیما رفتم ......
ربع ساعت بعد زمان حرکت هواپیما
واییییییی من تاحالا سوار هواپیما نشدممممممم میترسممممممم «گلم ترس نداره ک زود میگذره❤»
?«وا چپ چپ نگاه میکنی عشقولی منم سوار نشدم??»
پس حرف نزن
«بوشه?»
مهماندار هواپیما:خانم خانم
ـبله بفرمایید ببخشین حواسم نبود،
مهمان....:بله کاملا مشخصه شما تا حالا با هواپیما سفر نرفیده
ـ ن
مهماند..:بله معلوم هست رنگتون پریده بفرمایید این قرصو بخورید و.....
ی لیوان اب با یه قرص بهم داد خوردم و لیوان رو بهش برگردوندم پففف چقدر زر میزنه«شما ببخشین دختر ما یذره بی ادبه؛ایشششش»
بعد عمری هواپیما حرکت کرد منم چون شب کم خوابیده بودم چشمامو رو هم گزاشتم و رفتم ب اغوش خواب ......????
5?
بهـــار
چندین ساعت بعد خاک امریکا شهر نیویورک....
ـ:خانم خانم !!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irــ اوممم چیههه چیکار داری مزاحــــــم بزار بخوابم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir:اوه خانم شما چی میگید من متوجه نمیشم«خو خنگول خانم فارسی نحرف اینا خارجی ان نمیفهمن ک» هواپیما نشسته شما باید پیاده بشیـــــــــــد «بشید و با جیغ گفت?»
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیهو چشمام باز شد هوشیار شدم هااااان چی چی گفت امریکا هواپیمااا«اسکل خانم تو هواپیما خوابت بردددد بلند شووووو?»
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسرمو بلند کردم دیدم مهماندار هواپیما با صورت سرخ نگاهم میکنه نیشمو باز کردم و خندیدم گفتم «بهار جان زبانش عالیههه؛پس چی فک کردین »×باید بگم ک از حالا انگلیسی میحرفه من فارسی مینویسم×
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irـ ببخشین خوابم برد .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irو سریع بلند شدم زدم بیرون از هواپیما.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irربع ساعت بعد...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچمدونمو گرفتمو رفتم جلوی در فرودگاه ؛اوممم نرگس جون گفت ی ماشین میاد دنبالم ؛و رانندش از اشناهاشه ک ب من کمک میکنه؛
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا ی صدای تغریبا بلند پریدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irـ:خانم باهارتاجیک.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبرگشتم ی مرد بور قد بلند بود با توجه ب تو ضیحات نرگس جون فک کنم همینه باید همون کسی باشه ک منو ب خونم میرسونه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irراستی گفت باهار پففف
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irــ بله درسته ولی اسم من بهار هست ن باهار
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irـ:اوه متاسفم تلفظش،سخت بود برام بفرمایین بریم ..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنشستم تو ماشین و حرکت کرد محو ساختمونا و مردم و شهر شدم اینجا عالیههه ......
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیک ساعت بعد....خونه بهار
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irــ:رسیدیم بفرمایین من چمدونتون رو میارم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irــ ممنوننم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irباهم رفتیم داخل ی خونه ی خوابه با مبلمان ساده اشپز خونه کوچیک و ....
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irــ:خانم تاجیک بفرمایین من یکم از اینجا براتون بگم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنشستم و اون ادرس کالج و کارت حساب بانکی و توضیحات درباره این اطراف و کارت بعضی از فروشگاه های نزدیک ب همینجا رو بهم داد و...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعد از نیم ساعت رفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا اینکه تو هواپیما خوابیده بودم ولی بازم خسته بودم .رفتم تو ی تک اتاق خونه خیلی ساده بود ی اتاق ۱۲متری با ی تخت ساده چوبی و رو تختیای مشکی سفید «عاشق این ترکیب رنگم»ی پاتختی و ی کمد کوچیک با میز کار ک روش ی کامپیوتر بود ی پنجره رو ب جاده جلوی در خونم داشت حموم و دسشویی هم بیرون بود دست از کنکاش برداشتم من ی نفرم و همین هم برام زیادیه لباسام رو عوض کردم و خودمو روی تخت انداختم ـ از خستگی بیهوش شدم.????????
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir6?
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبـــــــهار
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیکـ هفته بعد......
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاومممم عجب پیتزاییه???تو این ی هفته تونستم راه های اطراف رو خوب یاد بگیرم با فروشگاه هاشم کامل اشنا شدم «افرین ??;☺☺☺»ی دو چرخه هم دیدم ک برای هفته دیگه میرم بخرمش واسه اینکه راحت تر برم کالج .فردا اولین روزه لباسامو کتابامو دیروز گرفتم خیلی خوشگلن«عکس میدم»اوممم پیتزاش شیش تیکه بود ولی ازبس خوشمزه بود همشو خوردم???ساعت ۱۰شبه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irولی عجیب خوابم میاد میرم مسواک میزنم و می افتم رو تختو د برو ک رفتیم ساعت و از قبل تنظیم کرده بودم ??????
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir6:30صبح شنبه.....
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irزیـــــــــــــــــــنگ
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرینگــــــــــــــــــــــگ«صدای ساعته??»
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاه اه من هنوز خوابم میاددددددددد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irب هزار زور بلند میشم رو تخت میشینم با یه چشم باز و ی چشم بسته میرم طرف دسشویی ..بعد از انجام کارای لازم??? اومدم بیرون رفتم تو اشپزخونه ی صبحونه مفصل زدم ب رگ رفتم تو اتاق و یونیفرممو پوشیدم چون دامنی بود ی ساپورت مشکی زیرش پوشیدم موهامو بافتم و با ی کش پاپیونیه صورتی بستم کیفمم برداشتم و از جا کفشی کفشامو برداشتم پوشیدم«عکسشونو میدم»پیش ب سوی علمـ اموزی«بچمون مودب شده???»
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir?????.....
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتغریبا دم در کالج بودم ک ی بسته جلو روم دیدم برش داشتم کارتون خالی بودپففف انداختمش اونطرف سمت راستم« نریز بچه شهر ما خانه ی ما؛شهرداری نوکر ما من حرفی ندارم»یهو ی صدای بلند داد زد ک از بلندیش پریدم و پام لیز خورد داشتم می افتام ک دستام و ستون خودم کردم ک پرس نشم «چیه حتما فک کردین الان ی پسر خوشمل میاد میگرمو تو چشام نگاه میکنه ماهم عاشق میشیمو ازدواج و بچه نخیر اینجور نیست ما از این شانسا نداریم?»
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدنیل.ــ:هیــــــــــی ??????کوریـــــــــی???????(عکس میدم)
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irووی خدا باز چ گندی زدم اروم اروم سرمو بردم بالا ک دیدم چند تا دختر پسرن ک یونیفرم کالج تنشونه و جلوییشون ی پسر هیکلی خوشگل«حیا کن بچه؛بیخی باو حیا رو شوهر دادیم رفت؛من حرفی ندارم»ک شلوارو بلوزش خیسه نگاه کردم دیدم کارتنی ک انداختم افتاده توی چاله اب کنار پسره اونم خیس شده وایی ماماننن صورتش سرخه منم ک هنگگگگ
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشارلوت ــ:اوه عزیزم ب اعصابت مسلط باش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدختره مگه کوری دستو پا چلفتی«عکس میدم»
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسرمو برگردوندم وایی ی دختر بور خیلی خوشگل داره حرف میزنه ولی چ بی ادبه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irب خودم مسلط،شدم بلند شدم لباسمو تکوندم ینی چه با چ اجازه ای سرم داد میزنن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irــ ببخشید ولی من حواسم نبود شما چرا حواستون نبود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irانا..:هعییـــــــــن«عکس میدم»
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدنیل:ب جای معذرت خواهیته دختره ی زبون دراز «مث گاومیشایی ک پارچه قرمز دیدن شده بود از گوشاش و بینیش دود میزد بیرون??»
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتا خواستم حرفی بزنم صدای زنگ بلند،شد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدنیل:فک نکن اینکارت یادم میره الان باید برم ولی تلافیشو سرت در میارم ??????
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irی جوری با حرص و عصبانیت صحبت کرد ک دسشوویی لازم شدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعدم با دوستاش رفت .....
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمنم بعد چند دقیقه ک از هنگ در اومدم سریع رفتم داخل ی عالمه گشتم تا دفتر مدیر رو پیدا کردم در زدم و رفتم تو...??
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir7?
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبــــهار
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعد از تغریبا ی ساعت از دفتر مدیر زدم بیرون«عکس میدم»
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدوروز پیش اومدم و کارای مونده رو انجام دادم و با کالج اشنا شدم و برگه کلاسام رو گرفتم ......
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز روی برگه دنبال اولین کلاسم گشتم تا پیداش کردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکلاس اول کلاس درس «......»با اقای «هندرسون»«عکس میدم»هست
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irی طقه ب در زدم اینطور ک معلومه ده دقیقه دیر کردم اونم ب خاطر پیدا کردن کلاس بود??
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irصدای اقای هندرسون اومد ک گفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهندرسون:بفرمایین
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا نام خدا درو باز کردم رفتم تو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irــ سلام
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهندرسون:سلام اوه فک نمیکنین دیر اومدینه ده دقیقه از زمان شروع کلاس گذشته ...فک کنم شما تازه وارد باشید درسته؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irــ بله و دیر اومدنم هم ب خاطر پیدا کردن کلاس بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهندرسون:ب هر حال دیگه تکرار نشه میتونی بیای تو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکامل اومدم داخل و درو بستم رفتم کنار میز دبیر
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهندرسون:خوب حالا خودتو معرفی کن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irــ: اوه بله من بهار تاجیک هستم و دانشجوی بورسیه از ایران از اینکه با شما در یک کالج درس میخونم خوشحالم ☺
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدر این بین چشمم ب اخر کلاس خورد یکم دقت کردم بله درسته همون پسره ک لباسشو کثیف کردم با دوستاش بودن دیدم پسره پوزخند زد و دست ب سینه شد و ب صندلی تکیه داد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتام:باورم نمیشه اقای واتسون ی دانشجوی بورسیه رو اینجا راه بده اخه ایناااا ب ما و کالج ما نمیخورن ارزش کالج رو میارن پایین اینجور و ی پوز خند زد«عکس میدم»
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمه خندیدن مخصوصا اکیپ اون پسره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irعصبانی شدم خیلییی ولی در ظاهرخونسردیمو حفظ کردم و با نیشخند گفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irـ همین دانشجویی ک میگی بی ارزشه و ارزش کالج رو میاره پایین الان با شما همکلاسه و توی ی کالج با شما درس میخونه پس شما هم بی ارزش محسوب میشید????و ی نیشخند زدم و ب طرف اون پسره ک با حرفش خندید پوزخند صداداری زدم ک اخماش رفت تو هم و عصبانی شد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهندرسون :تام بهار کافیه نمیخوام کدورت پیش بیاد همینجا این بحث رو تموم کنید بهار بشین
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاون پسره ک حالا فهمیدم اسمش تام هست از صورتش معلوم بود داره حرص میخوره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irـ بله اقای هندرسون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irو رفتم تا بشینم اخرای کلاس سه تا صندلی پیش هم بود ک دو تا دختر روی دوتاشون بود و دو تا پسر جلوشون منم رفتم روی اون تک صندلی باقی مونده نشستم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکن:هی هی «عکس میدم »
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا صدای ی نفر سرمو بالا اوردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irـ بله با منید
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتد:اره اوه دختر گل کاشتی خوب جوابشو دادی «عکس میدم»
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکن:اوهوم تد درست میگه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامیلی :بالاخره ی نفر پیدا شد جوابشو بده«عکس میدم»
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهلنا:اره بچه ها درست میگن دمت گرم «عکس میدم»
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irــ مم ممنون نظر لطفتونه ☺
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامیلی :اوه متاسفم حواسم نبود من امیلی هریان هستم و اینم دوستام کن وایرن و تد وایرن و هلنا سلماز
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا دست بهم نشون داد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا هم گفتن: خوشبختیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمنم لبخند زدم و با دخترا دست دادم و گفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمنم بهار تاجیک هستم از اشنایی با شما خوشوقتم ☺☺
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکن دستشو دراز کرد کـ دست بدیم ک گفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاوه متاسفم ولی من با جنس مذکر دست نمیدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکن:اوپس دختر اریایی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir☺الان اقای هندرسون از کلاس پرتمون میکنه بیرون??
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irباشه ???..........و برگشتن طرف تخته.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبهـــــــــار
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir......یک ساعت و ربع بعد .....
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهندرسون:کلاس تمومه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبچه ها:خسته نباشید،استاد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاستاد از کلاس خارج شد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکن و تد:اخیـــــــش تموم شد?????
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهلناو امیلی:??????
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irـ ????
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکن و تد:????
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکن:بهار
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irـ بله
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتد:میخوای توی باحال ترین اکیپ کالج عضو شی???
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامیلی :بهــــــــــــــــــار
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهلنا:قبول کــــــــــــن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irــ چراک نه از خدامه?☺☺???
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتد و کن:ایول همینه بعدم دستاشونو زدن ب هم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتد و کن و امیلی و هلنا:ب اکیپ پنج کله پوک خوش اومدی???????
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irـ????
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irجسیکا:هه دیوونه ها الکی الکی میخندن«عکس میدم»
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز اینجا صدای پوزخند صدادارش شنیده میشد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخودش و دوستاش و بیشتر بچه های کلاس ب این حرفش،خندیدن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخواستم جوابشو بدم ک با صدای هیس کشدار هلنا حرفمو خوردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهلنا:هیـــــــــس
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irـ:هلنا چرا نمیزاری جوابشو بدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهلنا:اوه بهار بزار از کلاس،بریم بیرون برات میگم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبقیه هم سرشونو تکون دادن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irـباشه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوقتی داشتیم از کنارشون رد میشدیم پوزخند،تمسخر امیزشون پررنگ شد????
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا بچه ها رفتیم توی حیاط،زیرسایه ی ی درخت تنومند روی چمنا نشستیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتد:اوممم نیم ساعت تا شروع کلاس بعدی مونده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکن:اوهوم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامیلی :پس میتونی براش بگی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهلنا :اکی ؛خوب بهار گوش،کن .......??????
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir9 ?
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبهــــــار
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهلنا:اون پسری ک باهاش بحث کردی اول کلاس اسمش،تام جکسون هست پدرش یکی از کله گنده هاس و کسی،جرعت نمیکنه باهاش کل بندازه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامیلی :و اون دختری ک گفتیم جوابشو نده جسیکا مایر اسمشه، یکی از بچه پولدارای کالجه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکن:و البته دوست دختر تام
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتد :واسه همین میگیم با هاشون کل ننداز وگرنه توی دردسر می افتی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهلنا :ولی سردستشوت دنیل واتسون هست ک پدرش یکی از کله گنده هاست و پولدارترین و همچنین خوشگل ترین پسر کالج هست
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامیلی:اینم اضاف کن بداخلاق ترین و مغرور ترینشونه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکن :مدیر کالج اقای هری واتسون هم عموشه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتد:اها نگاه کن همونان اونم دوست دخترش شارلوت مدیسن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهلنا :اوپس واقعا دختر مغرور و خود رایی خیلی نچسبه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکن و تد و امیلی:باهات موافقیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهلنا :ولی دختر خوشکلیه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتد و کن و امیلی :??????
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irــ:????
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهلنا:خوب مگه چیه راست میگم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسمت نگاشونو گرفتم ک دیدم منظورشون همون اکیپ و پسری هست ک صبح باهاشون دعوا کردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوایی اینجور ک اینا میگن خطرناکن ولی من بهارم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز هیچی نمیترسم کاری انجام بدن تلافی میکنم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکن؛تد؛هلنا؛امیلی:بهــــــــــــــــــــــار
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irــ:بله بله متاسفم حواسم نبود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irانیلی :چت شد،تا نگاهشون کردی رفتی تو شک
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irـ:خوبــــــــــ راستشو بخواین ...و تمام ماجرای صبح رو براشون تعریف کردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکن و تد دلشونو گرفته بودنو میخندیدن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامیلی تو شک بود هلنا هم میخندیدولی ن بشدت اون دوتا پت و مت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irـ:کــــــــــــــــن تـــــــــــد نخندیدددددد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامیلی:بهار ولشون کن این دوتا پسر عمو مث همن خلا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irو با هلنا خندیدن??
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکن و تد نیششون بسته شد??
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irــ:????
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتد:دختر تو خیلی باحالی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهلنا:اوه اگه من بودم از ترس سکته میکردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامیلی :میدونی بهار اینجا از تازه واردا استقبال میشه و با این وضع فک کنم بد جور ازت استقبال کنن???
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irــ:کاری نمیتونن بکنن انجام بدن جوابشونو میدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir10?
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبهـــــــــار
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتد:ایول
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکن:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir........:خوب الان چ کلاسی دارید
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامیلی:اومم من«....»بااستاد« .......»
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهلنا :اوه عالیه منم مثل تو امیلی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکن و تد :ولی ما با اقای «ـ...»داریم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irــ منم با شمام دخترا بعد این دیگه کلاسی ندارم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکن و تد :نامردا شما باهمید???
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irــ ههههه معلومه ک مرد نیستیم چون دختریم????
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامیلی و هلنا:??????
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتد و کن:????
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامیلی:پس بلند شید بریم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir...بچها و من..:باشــــــه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبلند شدیمو ما دخترا سمت کلاســــ«......»
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپسراهم سمت کلاس خودشون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوقتی وارد کلاس شدیم بعضی ها با تمسخر بعضی بد نگاهمون میکردن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irانا:اوه اینا همون کله پوکان ک با پت و مت هستن???
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمنم تحمل نکردم و بلند،شدمو گفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irــ فعلا ک تو کله پوکی خودت حرف میزنی و ب حرف خودت میخندی هه دیوونه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irانا:????????
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتا خواست جواب بده استاد وارد شد واسه همین اونم حرفی نزد امیلی و هلنا :ههه خوب جوابشو دادی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبچه ها ریز ریز میخندیدن اناهم جزو اکیپ همون پسره دنیله بایدم مث اون پروو باشه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir....یک ساعت و نیم بعد.......
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاستاد:خب بچه ها کلاس تمومه??
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir۰۰۰۰:خسته نباشید
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبلند شدیم بریم بیرون ک انا همینطور ک با دوستاش و جسیکا رد میشد بهم تعنه زد و گفت: تلافیشو سرت در میارم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irو رفت ماهم بهشون خندیدیم و رفتیم بیرون کالج
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن دیگه کلاسی نداشتم چون روز اولم بود واسه همین ازبعد کلاس باهاشون خداحافظی کردمو رفتم خونه و اینقدر خسته بودم ب خاطر کلاسا و کل کلا ب خاطر همین تا لباسامو عوض کردم افتادم رو تخت و بیهوش شدم???????
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir11?
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبهـــــار
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irزیــــــــــــنگ زیــــــنگ«???»
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا صدای نحسسسس گوشیم از خواب پریدم و ب خاطر شدت پرشم از رو تخت پرت شدم پایین تخت رو زمین واااای دماغــــم مامان ای کمرم اخخخخ سرم واییی بابا مامان کجایین ببین بچتون مــــــــرد بی بهار شدین ...یدونه پس گردنی زدم ب خودم تا لوس بازی رو تموم کنم«بچمون خود در گیری داره??» از جام بلند شدم رفتم دستشویی مسواک زدم و صورتمو شستم . اومدم بیرون صبحانه خوردم و یونیفرمم رو پوشیدم و موهامو ی مدل قشنگ درست کردم با ی پاپیون خوشمل کلا عاشق پاپیونم ????«عکس میدم»
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز خونه زدم بیرون ..تغریبا تا کالج ربع ساعت پیاده راهه داشتم کنار خیابون راه میرفتم ک ی ماشین با سرعت از کنارم رد شد????داشتم پخش زمین میشدممم کــــــــــــ
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدستمو ب تنه درخت گرفتم تا نیافتم«فوش ندین?????» بعد از اینکه از شک در اومدم ی فوش پدر مادر دار ب راننده دادم و بازم پیـــــــــش،ب سوی کالج بالا خره رسیدم رفتم داخل حیاط کالج ی دور نگاه کردم بچه ها رو همونجا ک دیروز نشستیم دیدم اروم اروم رفتم نزدیک و پشت تد و کن حواسشون نبود هلنا و امیلی منو دیدن منم ب نشونه سکوت دستم روی ل*ب*ا*م گزاشتم و ی لبخند شیطانی زدم فک کنم اونا هم فهمیدن ک لبخندشون شیطانی شد «???»رفتم کنار سرشون از پشت و اروم گفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irــ وقتش رسیده روز مرگ شماس یوهاهاهاهاها«با صدای ترسناک»
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدو تاشون بلند شدن تد مثل دخترا جیغ کشید کن تا خواست داد و هوار کنه پاش لیز خوردو با پشت افتاد زمین?«???بیچاره?»
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکن:ایییییی اوییییییی اخخخخخ داغون شدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irــ بسه لوس بازی اه اه مثلا پسرید
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکن و تد ب من نگاه کردن ی نگاه ب خودشون ی نگاه ب هلنا و امیلی ی نگاه ب من بعـــــــــدش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکن و تد:بـــــــــــــــــــــــــــــــهار?????????????????
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدعا کن دستمون بت نرسه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irو خیز برداشتن سمتم منم ک اوضاع رو خطری دیدم فلنگو بستم من بدو اونا بدو چنان میدویدیم انگار مسابقه اس، بچه های توی حیاط کالج طوری بهمون نگاه میکردن انگار دیوانه دیدن«البته کم از دیوانه ندارن??»حدود پنج دقیقه دور حیاط کالجو دور زدیم دویدیم ک یهو زنگ خورد کن و تد،خسته شده بودن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامیلی :پسرا بیخیال فک نکنم بتونید بهار رو بگیرید???
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهلنا :زنگ هم خورد بریم کلاس
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپسرا:???????
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irــ ??????
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهلنا و امیلی:??????
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irو ب سمت کلاس،رفتیم .رفتیم داخل تا نشستیم استاد،وارد شد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاوففف خدارو شکر زود رسیدیم??
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاستاد از اول کلاس تا دقیقه اخر ی نفس،درس داد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irینی من ب جاش،دهنم کف کرد ی بارم کن و برد پا تخته ک ی سوال اسونو جواب بده ک بلد نبود استادم ازش نمره کم کرد???تنبـــــــــل«بهار جونم خودتو ناراحت نکن پسرا کلا تنبلا«پسرا معذرت ب دل نگیرید ????????»پففف»بالا خره کلاس تموم شدو استاد رفت بیرون ما هم بعد جمع کردن وسایلمون رفتیم بیرون س تا کلاس دیگه داشتیــم......دو ساعت و نیم بعد......
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتد:اخیــــــــــــــــــش فقط ی کلاس مونده اونم تموم شـــــــــــه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکن:میریم خونه و لالا?????????
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتد :ارعههههههه??????
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن و هلنا و امیلی همزمان گفتیم :واقعا خاک تو مخ تنبلتون کنم??????
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکن و تد:??????خو خسته ایم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irــروکردم ب هلنا و امیلی :ن اینکه همه ی،سوالای استاد رو جواب دادن???
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکت و تد:?????بریم بوفهه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخخخ بحثو پیچوندن «بهار اینقدر کرم نریزگ*ن*ا*ه دارن؛ایشش?»
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامیلی :اوممم بریم منم گشنمه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهلنا :بریم بهار تو چی میای؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irــ اوهوم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتدو کن:پس پیش،ب،سوی،بوفه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهم زمانم دستاشونو مشت کردنو بالا پایین کردن ماهم خندیدیمو راه افتادیم سمت بوفه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدرو ک باز کردیـــــــــــــــــــــم........
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir12?
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبهــــار
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدر رو باز کردیم رفتیم داخل ک باز اکیپ اون پسره دنیل رو دیدم اوفففف .شد،همون ضرب المثل ک میگه مار از پونه بدش، در خونش سبز میشه «حالا خونه نیست بوفه اس،شما ب بزرگیتون ببخشید??»
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا ی پوزخندو نگاه شیطانی براندازم میکرد تعجب کردم بیخیالش شدم و با بچه ها رفتیم سر ی میز پنج نفره نشستیم ب بچه ها گفتم ک دنیل چطور نگاه میکرد بچه ها مظطرب شدن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتد:اوه بهار فک کنم نقشه ای تو سرش داره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامیلی :باید مواظب خودت باشی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irــ کافیهههه بچه ها زیادی بزرگش کردی اخه برای چی باید کاریم داشته باشه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهلنا:اوه بهار تو کل کلات و با اکیپ اونا فراموش،کردی اونا کار هیچ کسو بی جواب نمیزارن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irــ اوممم نمیدونم فک نکنم اونا کاری بام داشته باشن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکن:هه چ خوشخیالی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irــ خوووب بیخیال چی میخورین
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتد و کن :کیک و قهوه و استیک با شیرینی پرتقالی و ....
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irــ ?????????همه اشو میخواین بخورینننننن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهلنا و امیلی :????
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتد و کن :ارهههههه????
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irــ نترکین
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهلنا:???منم کیک شکلاتی با قهوه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامیلی: منم همین
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irــ شیر کاکائو باکیک وانیلی??
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتد :من میرم بگیرم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irــ چرا اشپزخونه کالج ناهار نمیده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکن :هوممم ی مشکل واسه اشپزخونه پیش اومده تا دو س روز دیگه درست میشه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irـ اوهوم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir............تد خوراکی ها رو اورد اکیپ دنیل از بوفه زدن بیرون از این فکرا دست کشیدم و شروع کردم ب خوردن کیکم....
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخوراکی هامون تموم شد و رفتیم طرف کلاس اخر من جلو بودم دستگیره رو کشیدم رفتم داخل کـــــــــــــ.......
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir13
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبهــــــار
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرفتم داخل ک یهو ی سطل گنده افتاد روی سرم بوی گندی میداد خیلی انگار پر پر????زبالـــــــــــــــــــــه اســـــــــ
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irواییی اینکه سطل زباله اس صدای جیغ هلنا و امیلی اومد همه ی بچه های توی سالن از خنده ترکیدن ???هنوز تو شک بودم با کمک کن و تد سطل رو از روی بالا تنه ام برداشتم پففف چه بوی بدییی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکن و تد و امیلی و هلنا بینیشونو گرفته بودن بچه ها هنوز داشتن میخندیدنو مسخرم میکردن تو چشمام اشک جمع شد ولی نذاشتم بریزه دنیل اومد جلوم و گفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irـ اینجا کسی حق نداره واسه ی من پروو بازی در بیاره اگه در بیاره بد تر از اینا سرش میارم هه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irو ی پوزخند زد ک تا اونجامو سوزوند منم دستامو مشت کرده بودم و گفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irـ هه تو ی پسر عقده ای هستی ولی فک نکن منم مث بقیه ازت میترسم تو هیچی نیستی جز ی پسر بیریخت عقده ای پروو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irصورت دو تامون سرخ بود ولی دنیل ب گوجه میگه زکی برو من جات هستم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکلاس کاملا ساکت شده بود از شک حرفای من
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنزاشتم حرفی بزنه همینجور ک از کنار بچه ها رد میشدم گفتم میرم خونه و دویدم بیرون از کلاس تا خونه ی نفس فقط دویدم تو راه ی قطره اشک ریختم بعدش گفتم ارزش نداره و پاکش کردم باید محکم باشم اره محکم تلافی میکنمدرو باز کردم رفتم تو خونه رفتم حمام و بعد نیم ساعت اومدم بیرون لباسامو گزاشتم توی لباسشویی و لباسای خونگی پوشیدم و خودمو روی تخت انداختم تا یکم بخوابم بلکم ذهن مشووشم اروم بشه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir.......و ب خواب رفتم.....
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir14?
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبهــــار
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهوووووووم این چیه اههههه «بهاری تو توی خونه تنهایی از کی میپرسی؛???»اه چشمامو باز کردم دیدم دیدم خـــــــــــر مگــــــــــــســه????????
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irی،جیـــــــــــغ پدر مادر دار کشیدم و از روی تخت پریدم پایین و بدو بدو رفتم تو ی حال برگشتم دیدم نیست اتاقو نگاه کردم فهمیدم ک از پنجره رفته «والا با اون جیغی ک تو کشیدییی بروسلی،هم بود از پریز برق فرار میکرد????!!»اخیـــــــــــــــش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنفسسسس من از حشره متنفرمممممم حتی پروانه«واسه همینه میگم جونوره دیه والا از پروانه متنفره????»رفتم توی روشویی بعد،از انجام کارای لازم اومدم بیرون رفتم توی اشپزخونه ی غذای حاضری خوردم بعدم شیر کاکائو داغ درست کردم با خودم بردم جلوی تی وی و ی فیلم گزاشتم نگاه کنم میخواستم انقدر خودمو مشغول کنم ک فکرم ب سمت امروز ظهر نره و اون دنیل نفرت انگیز«اخه دلت میاد،پسر ب اون خوشملی???؛بلونا جون حرف نزنی نمیگن لالی؛بوشه خیلی ممنون لال میشم؛افرین»بعد فیلم رفتم خوابیدم .......ـ
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irفردا روز تازه ای❤❤❤
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir15?
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبهـــــار
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irزینگـــــــــــــــــــــــ رینگـــــــــــــــــــ
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاهههههههه باز این صداش بلند شد محکم بادستم زدم رو ساعت«خوی و حشیش ب جای خودش بیدار شده??????»ب زور چشمامو باز کردم با ی عالمه غرغر رفتم روشویی صورتمو شستم اومدم بیرون صبحونه ام رو خوردم و یونیفرمم و پوشیدم ولی هنوز خوابم نپریده بود داشتم موهام و میبستم ک از بس،خوابم میومد دستم ول شد،پایین ی تیکه از موهامم ب دستم وصل بود ک با این کارم محکم کشیده شد جیغم بلند شد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخواب از کلم پرید پففففف «خوبات شد?????؛????»موهامو با پاپیون بستم و کفشامو پام کردم کتابامو برداشتم و پیش ب سوی کالج ...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوارد کالج ک شدم همه با دیدنم میخندیدن و پچ پچ میکردن برام سخت بود ولی خودمو بی تفاوت نشون دادم و رفتم سر کلاس بچه ها سر صندلی هاشون نشسته بودن تا نشستم شروع کردن ب سوال کردن ک منم کوتاه جوابشونو دادم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irــ حالم خوبه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاکیپ دنیل داخل کلاس شدن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irــولی قراره بد جور حال ی نفر گرفته شه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاکیپشون نشستن سر جاشون همشون با تمسخر نگام میکردن و پچ پچ میکردن دنیل هم پوزخند میزد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمنم ی پوزخند بش زدم ک ابروهاشو بالا انداخت منم صورتمو برگردوندم....
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir16?
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبهـــــار
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir......یک ساعت و نیم بعد......
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبلند،شدیم از کلاس بریم بیرون اکیپ دنیل هم بلند شدن صورتش سرخ سرخ بود چ با حال میشداگه از گوشاش هم دود میزد بیرون هههه «چیکارش،کردی???؛امروز استاد دنیل رو برد پای تخته تا ب چند تا سوال جواب بده مثل دفعات قبل اگر اشتباهی میکرد کسی چیزی نمیگفت ازش میترسیدن ولی من نه هه منم تمام اشتباهاتشو میگرفتم اخرشم استاد،ازش نمره کم کرد و ی عالمه نصیحتش کردو....واسه همین الان عصبانیه منم نیشم بازه از این پیروزی تا اون باشه سطل رو روی سر من نندازه???از کنارم ک رد میشد،اروم جوری ک خودم بشنوم گفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدنیل:میخواستم بیخیالت شم و ببخشمت ولی خودت باعث شدی به جای بیخیالی تصمیم بگیرم ادمت کنم کاری باهات میکنم از کالج فراری بشی مراقب باش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irو ی پوزخند صدادار زد و با تنه ی محکمی از کنارم رد شد ک با کمک امیلی تونستم خودمو نگه دارم ک نی افتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرفتیم زیر همون درخت همیشگی نشستیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتد:بهار چی دم گوشت بهت گفت؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبقیه هم با کنجکاوی زل زدن بهم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irـ هیچی همون چرت و پرتای،همیشگی اخه دنیل کی حرف زد اخه همش چرت میگه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهلنا :اوه تو خیلی باجرعتی بهار
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکن :من اگه یکی اون کارو باهام بکنه کالج نمیام
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامیلی :ولی امروز خوب حالشو گرفتیاااااااا??
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irـ پس چی . فک کردین ازش،میترسم هه کاری کنه تلافی میکنم...........اره من ازش ن م ی ت ر س م .......
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچند روز بعد....
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاین روزا اکیپ دنیل رو کم میبینم یعنی توی درسامون غرق شدیمه و من ی دوچرخه خوشمل خریدمه❤❤❤ دیگه با دوچرخه کالج میرمو میام هر وقت هم ک دیدمشه با ی نگاه مرموز از کنارم رد میشدن الانم توی سلف با بچه ها داریم ناهار میخوریم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهلنا :اوممممممم من تموم کردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامیلی:منم همینطور دیگه جا ندارم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irـ منم ک خیلی وقته تموم کردمه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irب تد و کن نگاه کردم دیدم ظرف غذاشون خالیه و خیلی مظلوم دارن ب ظرف غذای های ما نگاه میکنن«مثل گربه شرک ???»یهو هر سه تامون پوکیدیم وقتی خنده هامون تموم شد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکن :برای چی میخندین
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irی جور بامزه نگاهمون میکردن ک من باز خندم گرفتو میون خنده ظرفای غذارو بهشون دادم و گفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irـ مادیگه نمیخوریم شما بخوربد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاوناهم ک متوجه دلیل خندمون نشده بودن سرشونو بامزه تکون دادن و ب خوردن ادامه دادن .....
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتد و کن هم تموم کردن و ب سوی کلاس سوم رفتیم اوففف این کلاس هم دنیل توشه واقعا حوصله تیکه هاشونو ندارم رفتم جلو دستگیره رو گرفتم فشار دادم تا درو باز کنم ک حس کردم ی چیز لیز ماند ب دستگیره اس و منم دارم لهش میکنم نگام ک بهش خوووردددددددددددد.........جیـــــــــــــــــــغ جیـــــــــــــــغ جیـــــــــــغ
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irروی دستگیره .........
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir17?
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبهـــار
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوایییییی ژله بــــود حالا اگه همین بود اشکال نداشت تو ژله هاش کـــــــــــــرم بووووود،اییییی چندشم شد،دستمو برداشتمو هی تکونش،میدادم اوققق همه میخندیدن صبر کن ببینم ب دنیل نگاه کردم با چشماییی ک از شیطنت برق می زدو نیشخند نگاهم میکرد عصبانی شدم بچه ها خواستن حرف بزنن ک بلند،گفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irــ هرهرهر ببندید نیشاتونو بزرگ شد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشدت خنده ها بیشتر شد منم رفتم دستامو بشورم بدو بدو رفتم توی روشویی و دستامو ده بار با مایه شستمو با دستمال کلنکس پاک کردم اصلا نمیخواستم بهش فکر کتم وگرنه حالت تهوع میگیرم رفتم ی تقه ب در زدم ربع ساعت شده ک استاد اومده با بفرمابیدش درو باز میکنم و داخل میشم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir....استاد:اوه بهار به نظرت دیر نیومدی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irــ استاد من متا...حرفمو قطع کرد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir....استاد:هیچ دلیلیی قانعم نمیکنه ی دستتو ببر بالا ی پاتم بالا سریع بچه ها خندیدن دنیل ابررهاشو بالا انداخت ک ی چشم غره بهش رفتم کن و تد در مرز پوکیدن بودن استادم خندش گرفته بود منم رفتم کنار دیوا ر تقریبا ده دقیقه ی دست ی پا وایسادم خودمم خندم گرفتم بود بعد ده دقیقه نشستم ولی ی نگاه خفن ب دنی کردم «جــــــــان حداقل دنیل ن دنــــــی راحت باش گلم ؛بیخی بلونی ؛حیف حیا شوهر کرد؛???»ینی تلافی میکنم اونم پوزخند زد نشستم اون روزم ساده گزشت البته اگه اینکه هر بار بچه ها میدیدنم میخندیدن و گرنه بد نبود الان ک یادش می افتم چندشم میشه ناهارو تو سلف میخوردم دنیل و بچه ها اکیپشون داشتن رد میشدن ظرف غذا دستم از کنارشون داشتیم رد میشدیم شارلوت بهم تنه زد الکی جوری نقش بازی کردم ک مثلا شدتش زیاد بود و ظرف و پرت کردم تو سر و صورت دنی اوپس ب لبو گفت برو جات هستم تام داد زد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتام :هعییی دختره مگه کوری دستو پا و چلفتی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irــ من دستو پا چلفتی نیستم پاهای شارلوت جونتون زیادی دزاه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدنیل:دارم برات
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشارلوت از سرش دود میزد بیرون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهه و با ی پوزخند رد شدم و با بچه ها از سلف خارج شدیم و ترکیدیم کلاس اخرم گذشت و من رفنم خونه لباسامو عوض کردم نشستم درسا مو دورخ کنم پس فردا ورزش،داریم اوففف خداکنه ب خیر بگذره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irولی قیافه دنی باحال شد یادم یادم میوفته دلم میخواد قه قه بزنم ???.....ــ.ـــ........
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir18?
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبهـــــــار
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاخیــــــــش درسام تموم بلند،شدم دستامو کشیدمو پاهامم کشیدم تا از خشکی در بیان بعدم سرمو ب چپ و راست تکون دادم هوووم الان چ کاری میچسبه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir???اهاااا فهمیدم اهنگ و دوچرخه خوشملمممم????آ بیا کوچه تنگست بله عروس قشنگست بله و شروع کردم ب قر دادن «کوچه تنگ است بله عروس قشنگ است بله!ترجمه?!»با قر رفتم توی اتاق خووووب چی بپوشم ی،دست لباس شیک برداشتم «عکس میدم »پوشیدمم موهامم باز گذاشتم و هنزفری هارو توی گوشم گذاشتم دوچرخه ام رو برداشتمو د برو ک رفتیم اهنگـ«Drag Me Down»رو از «one Direcitionگروه»پلی کردم عاشق این اهنگم«بهتون پیشنهاد میکنم اهنگ هاشونو گوش بدید
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irحتما ی دایرشکنر اتیشی میشید???»تند تند رکاب میزدم روی پیاده روی پارک نزدیک خونم واقعا عالیهههههه هووووم هوای اینجا معرکه اس سرم بالا بود داشتم نفس میکشیدم ک تا سرمو پایین گرفتم محکم زدم ب ی ماشین واییی سپرشو ترکوندم مدل بالا هم هست بدبخت شدم مممماااااااممممانننننن دخترتو میبرن زندان????????????????????افتاده بودم رو زمین تا بلند شم راننده اومد بیرون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدنیل :هی دختره مگه کووووری داشتم زیرت میکردم د اخه روانی مگه پیاده رو نداریم وسط خیابون اهنگ گوش میدی اونم سر ب هوا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهوووم چ صدای ناززززززییییی«بهار خاک ینی خاک در این موقعیت هم دست از هیز بازی بر نمیداری ???؛گفتم ک حیا رو شوهر دادیم رفت???؛???»ولی عجیب صداش اشناس سرمو میارم بالا ک ک ک این ک دنیلـــــــــــــــــــــه???اصلا هم صداش ناز نیست داغونهههه داغوون ایششش«اره تو ک راست میگی ؛من همیشه راست میگم???☺؛کلا افتاب پرستی داشت میگفت نازه حالا میگه داغونه خل مشنگ??؛ایششش»
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدنیل :ت...ت...تووو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irــ اره م...م...مننننن«مسخرش کردم ???
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irروبروش وایسادم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدنیل:خیلی پرویییی ماشینمو زدی داغون کردیییی زبون هم در میاری واسم ?????????
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irــ اومم کی گفته من نزدم ب ماشینت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدنیل:???انکار میکنی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irــ خو دیگه بای
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدنیل:صبر کن ببینم دارم برات منو خر فرض کردی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاوه اوه داره میاد بدو بدو دوچرخه ام رو برداشتمو د برو ک رفتیم «خو چیه پول خسارت ماشینشو نداشتم خودمم بفروشم نمیتونم پولشو بدم??والا»از خیر اهنگ گذشتم رفتم خونه لباسامو عوض کردم گشنمهههههههههه«کلا ماجرارو یادم رفت??» سریع زنگ زندم از رستوران سر کوچه پیتزا بیارن پبتزاش عالیــــــهغذامو خوردمو یکم فیلم دیدم حتما فکر میکنید رفتم رو تخت ولو شدم نخیرم من بچه خوبیم اول مسواک زدمو صورتمو شستم بعد???? رفتم لالا سعی کردم ب امروز عصر نفکرم خدا کنه فردا ب خیر بگذره از اون گاومیش بعید نیست ی سطل شپش بریزه روم??????????????????.........
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir19?
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتــــــــــــــقـ ـ تقــــــــــــ???
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوایییی این چیه اهههه بارونه«اخه اسکل بارون این صدا رو داره بلند شوووووووو»تــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــق
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز بس صداش بلند بود از روی تخت افتادم پایین ایییی کمرم چهار فنرم ایییی اوییی تق تق تق ای مرگ و تق ای ...همینحورک از اتاق میرفتم بیرون ساعت و نگاه کردم ساعت ســــــــــــــــــــــه??????????????????اخه چ خری ساعت سه در خونه مردو مومیزنه بی توجه ب وعضم درو باز کردم ک یکی پرید ب*غ*لم?????????????????????«استغفرالله ..»اونقدر با شتاپ پرید ک افتادم رو زمین بهش نگاه کردم بهش نمیخورد ک دزد باشه اخه ی تاپ و شلوارک خرسی ک مثل لباس خواب بود تنشه یهو در محکم بسته شد،جیغ دختره در اومد ب زور از خودم جداش کردم ...اخییییییییی چ نازههههههههههههه ماماااان چشماش سرخ بودو خیس،هق هق میکرد ی کلماتی رو می گفت ک از بس گریه کرده بود صداش خشدار بودو نمیفهمیدم بلند شدم خواستم بشونمش رو مبل ک چسبید بهم «چسب هزار قلو??»با خودم بردمش اشپزخونه ی لیوان اب بهش دادم و صورتشو شستم «خو چیه بهش نمیخوره ادم بدی باشه الانم ب کمک نیاز داره »بعد اینکه صورتشو خشک کردم حالش،بهتر شد،نشوندمش،روی صندلی کنار اپن و
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irــ سلام عزیزم چی شده این چ حالیه من شما رو میشناسم!؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir...:???سلام بب ببخشید،مزاحم شدم ول ولی تنهایی میترسمممممم من واحد روبروییتونم کندال میجیسان »حالا ک فکر میکنم یادم میاد دو سه بار دیدمش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irــ اوه خوشبختم کندال چی شده ترست برای چیه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکندال:همونجور ک اشکاش میریخت تعریف کرد ک چند روزه درو پنجره های خونش بی علت باز و بسته میشن وقتی از خونه بیرون میره و برمیگرده وسایل خونه جا ب جا شده و ـــ.با اینکه تنها زندگی میکنه و زمان بیرون رفتن در ها و پنجره ها رو قفل میکنه و پدر مادرش دو سال پیش فوت کردنه و تنهاسـ...هر دفعه هم ی دونه گل رز سیاه خشکیده ی جای خونه پیدا میکنم تا الان داخل نیومده ولی امروز از پزیرایی و اتاقا صدای شکستن میومد و وقتی رفتم نگاه کنم ببینم چ خبره یکی جلوی دهنم رو گرفت ک من با گریه لگد پرت کردم طرفش فرار کردم اومدم پیش تو چند باری دیدمت ببخشید بد خواب شدی ولی میترسم???????
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irـ عزیزم موردی نداره بالا خره میفهمی کیه امروزم پیش من بمون من بهارم و برای تحصیل از ایران اومدمه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکندال هم ک گریه اش بند اومده بود ب*غ*لم کرد شب هم پیش هم خوابیدیم منم ک انقدر خسته بودم بیهوش شدم«حالا انگار تریلی،جا ب جا کرده?»
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir.....صبح....
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irRita
00خیلییی قشنگ بود ممنون از نویسندش💗
۳ ماه پیشرها
10تخیلی بود ... چطور یه ایرانی میتونه یه کله گنده آمریکایی رو تو***دس بندازه
۶ ماه پیشبیتا
۱۴ ساله 00عالییییییییی بود خیلی خوب بود مخصوصا کلکلاشون و عاشقانه هاشون ممنون از نویسنده عزیز این رمان ♥️♥️♥️♥️🖤🖤🖤🖤🖤
۷ ماه پیشفاطیما
00عالی بود
۸ ماه پیشsana
۱۶ ساله 11وای این رمان عالیه از هر رمانی که خواندم بهتر بوده من عاشق این زمانم نه با اون کل کلاشون نه به اون عاشقیشون
۱۱ ماه پیششیدا
00رمان بدی نبود ولی خیلی از کلمه اوه استفاده کرده انگار خارجیا فقط بلدن بگن اوه و اینکه نرگس که میدونسته این خاله داره چرا بهش نگفته بود یهو وسط داستان یه خاله***میشه
۱ سال پیشasma
31بچها این داستانی که دختره از خواب پا میشه میبینه همه مردن و اون تنها زندس با یه پسرو یه بچه رو به رو میشه و با تنها افرادی که تو کل جهان زندن ارتباط پیدا میکنه اسمش چیه لطفا بگین
۳ سال پیشF
60رمان شروع از پایان 🤍
۳ سال پیشمهسا
02اون یکی که دختره قدرت ماورایی داره یا نه؟
۳ سال پیشهانام
۱۶ ساله 01عروسک های زامبی ،😂🎭
۲ سال پیشگل نرگس
00اینی ک گفتی من فیلمشو دیدم
۱ سال پیشندا
00عالی بود ممنون از نویسنده عزیز ولی ای کاش از به هاشون هم می گفت و ازدواج کردن کن و تد باامیلی و هلنا و تام و کندال و حامی و اندریلا ولی بازم ممنون اگر از 20نمره بدم 19میدم 💓💓
۱ سال پیشفربد
00خوب و سرگرم کننده..............
۲ سال پیشzahra
00خوندنش وقت تلف کردنه همین
۲ سال پیشیگانه
20خیلی نوشته شده من داستانو کامل نخوندم ولی اخر هر تایپ و کشیده هعی علامت! گذاشته خیلی چرت نوشته نوشته شده داستان بنظر قشنگ میاد ولی اگه درست مینوشت من تا اخر میخوندم
۲ سال پیشتو رو شونه قربونت بر
۰۰ ساله 00خیلی چرت بود و همه چیز در هم بود
۲ سال پیشBlue sky
00دور بودن رمان از واقعیت زندگی اونو غیر ملموس و درک اونو مشکل میکرد از طرفی تخیلی هم نبود از روش بورسیه تا بی اطلاعی از وجود خاله ای که نرگس جون دوست صمیمی اونه و ...
۲ سال پیشinaz
۱۳ ساله 00خیلی خوب بود ممنون میشم کیمیا جون اگه فصل دومش رو بزاریو
۲ سال پیش
Dina
00عالی بود خیلی خوشم اومد ✨️🤍