دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی
زندگی زناشوئی
نورسا دختر جوانی هست که بنا بر دلایلی در سن کودکی به عقد پسر عموی جوون خود درمیاد و مسئول و ولی تام نورسا ،آریان میشه آریان از نورسا مثل خواهر کوچکتر خودش مراقبت میکنه تا اینکه به مرور عاشق نورسای تازه نوجوان شده، میشه و این عشق آغازی فصلی جدید و هیجان انگیز و غیر قابل پیش بینی برای هر یک از این دو نفر در دو وادی جداگانه ،بود تا اینکه نورسا...
بلو
پگاه دختری که پدرش توی زندانه و مادرش به بهانه رضایت گرفتن با برادر مقتول ازدواج کرده، در این بین پگاه برای فرار از مشکلات زندگیش به مجازی پناه میبره و یکی از شاخ های مجازی میشه و…
دفتر خاطرات نازگل
دفتر خاطرات نازگل درباره زندگی دختری هیجده نوزده ساله است که همیشه در سر کلی رویا و خیال پردازی های رمانتیک داره . و همیشه دنبال گمشده اش هست تا براساس یک اتفاق درگیر یک تعارض میشه و برای نجات آینده اش اقدامی میکنه که تمام ورق های زندگیش برمیگرده . اما این اقدام چی بود و با کی بود و در رمان بخوانید…
تب داغ هوس (تب داغ گناه جلد دوم)
در این جلد پنج سال از ازدواج آرمین و نفس میگذره، عکس ها و فیلم هایی به دست نفس میرسه که نشون میده آرمین خیانت کرده و با دختری رابطه داشته و اون دختر از آرمین حامله است، نفس از آرمین طلاق میگیره اما…
رابطه
گلابتون زن ساده ای که به تازگی از همسرش جدا شده و همسرش با یکی از اقوام نزدیک گلابتون بهش خیانت کرده و اونو از خونه بیرون انداخته، گلابتون به خاطر شخصیت ضعیف و وابسته که داره بعد از طلاق افسرده میشه و خودشو میبازه. اما در این بین با سهیل دوست صمیمی شوهر سابقش آشنا میشه که اونو….
شهد گس
دنیا استاد دانشگاه، فردیست پر از کمبودی های روحی که سال ها پیش به دلیل رازی که از خانواده ی خود فهمیده از آن ها جدا شده و در شهر دیگری ساکن شده است. در این بین دلباخته دانیال یکی از دانشجوهایش شده و به او…
دالیت
دالیت در آیین هندیا به طبقه ای گفته می شه که از نظر مالی در سطح پایین هستند و از خیلی از خدمات اجتماعی محرومند و معمولا برای کارای پست جامعه منتخب میشن چرا رمان به این اسم نامیده شد؟ توی این رمان نه قرار کسی فقیر و کسی غنی باشه نه کسی خدمتکار یه خونه است نه کسی کار پستی داره و نه کسی هندیه… این رمان مثل سایر رمان هام از ژانرهای شخصیت هایی که به یه نوع اختلال عامیانه که معمولا تو جامعه به شکل یه انسان عادی ولی مشکل دار زندگی میکنن انتخاب شده که لازم به ذکره که خیلی از دخترا هستن که در خونواده دچار این موقعیت هستند و علت اصلی نوشتن این رمان ؛بیان سرنوشت دختریه که در این موقعیت هست و تصمیمی میگیرد که اونو تبدیل به یه دالیت میکنه حالا چرا دالیت ؟ چرا بهش میگن تو یه دالیتی؟نه میره هند،نه بد کاره میشه نه….خیلی از حدسیات دیگه …پایان خوش
زندگی به وقت اقلیما
رمان زندگی به وقت اقلیما رمانی متفاوت با درون مایه ای تخیلیست که در بسیاری از عقاید و مکتب ها تایید می شود،تناسخ یا کالبد جسم یا...اما اتفاقی که در رمان زندگی بوقت اقلیما رخ می دهد...داستان دختری به نام جاناست که زندگیش دست خوش اتفاق عجیبی میشه،جانا یه دختر مجرد نقاش با پدر مادری فرهیخته ست که قراره بزودی با شخصی ازدواج کنه.روز واقعه جانا در مسیر بازگشت از گالری به خونه با زانیار تصادف میکنه و بعد از چند روز وقتی که از کما در میاد...اون خودش رو اقلیما 25 ساله خیاط،صاحب همسر و فرزند میدونه،از قضا همسر اقلیما برادر زانیار هست و هیچ زمینه ی ذهنی ای از جانا در سر اونا وجود نداشته و این در صورتی ست که اقلیما دقیقا همون روزِ تصادف فوت شده بود.اما داستان به اینجا ختم نمیشه بلکه... پایان خوش
ازدواج توتیا
گاهی تو زندگی نمیدونی انتخابت درسته یا نه ، نمیدونی عکس العملت عاقلانه است یا نه ، جای عقلت غرورت تصمیم میگیره ، نفرتت راهت رو نشون میده و انتقام مثل یه ویروس تموم جونتو میگیره اما زهی خیال باطل که این حس کینه جویی اول از همه به خودت ضربه وارد میکنه…! وقتی دل آدم سیاه بشه چشماش به خیلی چیزا بسته میشه مثل معرفت ، مثل عشق ، مثل عقل …! گاهی میدونی داری راه رو اشتباه میری ، زجر میکشی ولی میگی غرورمو شکوندن ، فکر میکنی با لج بازی داری تلافی میکنی ولی خبرنداری که لج بازی تو زندگی چاقوی دولبه است ، هر وَرِشُ که بگیری دست خودتم میبره! من توتیا دختر کوچیک جعفر آقا درست عین عقل کل خونواده همیشه حرفام و تصمیماتم درست بود اما یه امتحان کوچیک یه تصمیم بزرگ یه غرور کاذب …. زندگی منو زیر و رو کرد اونقدر که یه توتیا شد و یه آینه عبرت …
چشم ها
آلا مدل معروف در طی تصادفی که با سردار پسر طلا ساز معروف شهر دارد تمام زیبایی خود را از دست میدهد، به جبران تقاص زیبایی اش طبق قانون تقاضای ازدواج با سردار را دارد اما ......
قشاع
هونیا زنی که انگشت اتهام برادر شوهر تازه از سفر برگشتش به طرف اونه و منتظر توضیحی برای تمام اتفاقاتی که….پایان خوش
زحل
دختری دزد و ساقی که ناخواسته دراین زندگی گرفتار شده بعد از سالها با پسری خودساخته و موقر برخورد میکند و در طی اتفاقات پیش آمده هم خانۀ او می شود تا جایی که ... زحل یک دختر دزد و ساقی ست که کل شهر اونُ آق زحل میشناسند و بردیا یک پزشک سال آخر با اصل و نسبِ که بنابراتفاقی این دو نفر در زندگی هم قرار می گیرند اما چطور دو تا دنیای متفاوت می تونند در هم غرق بشن،زیر یک سقف برن و داستانی تکان دهنده و موثر و به تصویر بکشن؟ پایان خوش
داستان یه دختری که به همه چیزش پشت و کرده! و حالا توی دنیایِ مخصوص و ساخته ی خودش زندگی میکنه! دنیاش، کرم و قهوهای رنگه و پر از عطر تلخ قهوه و وانیل و کروسانهای تازه ... از پشت پنجره، به برخوردِ قطرههای بارون، به شیشه ی اون کافه چوبی، خیره شده و به رویاهاش فکر میکنه! تو رویاهاش ، در سالهای بسیار دورِ گذشته زندگی می کنه! تو کافهای که متعلق به خودشه و یه اتاق پشتی داره! اتاقی که پر از نقاشیهاشه و همه وسایل و ابزاری که برای به تصویر کشیدنِ تصوراتش میخواد رو در اختیار داره! ولی کسی چه میدونه!؟ شاید اونی که همیشه از طرف دیگه ی خیابون بهش خیره میشه، جوری زندگیش رو تغییر بده که حتی خیال پردازی هاشم بهش قد نمیده!
دنیای رمان
معرفی بیش از ۱۰۰۰ رمان محبوب ایرانی خارجی و صوتی ...
ارسال روزانه بین 2 تا 4 رمان جدید به برنامه
رمان های آنلاین با پارت گذاری روزانه
با بیش از 35 ژانر مختلف برای همه سلیقه ها
ژانر ها بیش از 35 ژانر مختلف
تعداد آدمهایی که من واقعا دوستشان دارم زیاد نیست؛ تعداد کسانی که نظر خوبی دربارشان دارم از آن هم کمتر است "من هرچه بیشتر دنیا را میشناسم از آن ناراضیتر میشوم" هر روز که میگذرد بیشتر معتقد میشوم که آدمها "شخصیت ناپایداری دارند" نمیشود روی ظواهر، لیاقت یا فهم و شعورشان حساب باز کرد! نویسنده : جین آستین
اکثر ما داستان سیاوش و مرگ مظلومانه اش را به احتمال زیاد شنیده و یا خوانده ایم. در سوشوون نیز با داستان یوسفاکثر ما داستان سیاوش و مرگ مظلومانه اش را به احتمال زیاد شنیده و یا خوانده ایم. در سوشوون نیز با داستان یوسف
اسفند
نویسنده و گوینده : بهاره نوربخش - @bahare.noorbakhsh
بهمن
نویسنده و گوینده : بهاره نوربخش - @bahare.noorbakhsh
دی
نویسنده و گوینده : بهاره نوربخش - @bahare.noorbakhsh
آذر
نویسنده و گوینده : بهاره نوربخش - @bahare.noorbakhsh
آبان
نویسنده و گوینده : بهاره نوربخش - @bahare.noorbakhsh