پارت پنجاه و دوم

زمان ارسال : ۱۱۲۱ روز پیش

با حرص به سمت میثم و معراج برگشتم که با نیش باز و خندون به من نگاه می‌کردند و هر آن امکان داشت شروع کنند تیکه پروندن که خودم زود و حق به جانب گفتم: دیدید؟ نه واقعا دیدید؟ هعی می‌گفتید دهمم نمی‌شیم دهمم نمی‌شیم؛ دیدی شدیم؟ رتبه دهم رو آوردیم؛ رتبه دار ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید