پارت پنجاه و چهارم

زمان ارسال : ۲۹۰ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 3 دقیقه

باربد گلویی صاف کرد و پرسید:
-من می‌تونم با خانوم مطیع صحبت کنم؟
دکتر لاقید شانه بالا داد:
-بله؛ حال‌شون کاملاً خوبه و شرایط صحبت کردن رو دارن. فقط زیاد خسته‌شون نکنید.
سری به تأیید تکان داد. امیدوار بود که گیلدا حالا که هوشیار شده، راز این عجیب بودنش را برملا کند.
رو به ابراهیم با اجازه‌ای گفت و سمت در بسته‌ی اتاق آی‌سی‌یو رفت. آهسته در را باز کرد و پا به اتاق گذاشت.

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.