به زلالی برکه به قلم سعیده براز
پارت بیست و نهم :
این بار مثل سری های قبل نبود بعد از چند سال حالا من کمی جسور تر و با تجربه تر از سابق شدم و به راحتی از هر چیزی نمی گذشتم.
حالا که فرصتی پیش آمده بود تا کمکش کنم، ماندم.
شماره گرفتم، قرار گذاشتم... کمی موضوع را مثل فیلم سینمایی جلو بردم اما بالاخره توانستم به او کمک کنم.
من و میثم حتی تا به حال در مورد این که چرا من او را برای ترک الکل به این جا آورده ام هم صحبت نکردیم تا به حال در مو
مطالعهی این پارت کمتر از ۲ دقیقه زمان میبرد.
این پارت ۱۲ روز پیش تقدیم شما شده است.
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.
سعیده براز | نویسنده رمان
چه توصیفی🥰
۲ هفته پیشبنیـن
۱۹ ساله 10و این نباید ها یک روز مرا از پای در می آورد...
۲ هفته پیشسعیده براز | نویسنده رمان
چقدرخوشحالم که به دیالوگ ها توجه می کنید
۲ هفته پیشپرنیا
00آفرین برکه،
۲ هفته پیشسعیده براز | نویسنده رمان
😍
۲ هفته پیشفاطمه زهرا
00چقدر برکه فهمیده ست
۲ هفته پیش
اسرا
00آخه برکه نیستی تونبعی (آب همیشه جوشان)🙏