اولویت اول به قلم سعیده براز
پارت نوزده :
شب موقع شام، زن دایی زلیخا به حرف می آید.
ـ برفین امروز اون خانومه بود تو آرایشگاه بهت گیر داده بود.
نگاه معناداری به طاها می اندازم که یعنی ( دیدی گفتم ) و بعد رو به زن دایی می کنم.
ـ خب.
ـ تو رفتی، گیر داد که الا و بلا ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
طاهره
00عالی