پارت چهل و یکم

زمان ارسال : ۲۳ ساعت پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 3 دقیقه

بارش‌برف‌کل‌تهران‌رو گرفت، هوا‌ی سرده‌سرده به‌کسی مجال‌نمی‌داد که از خونه‌بیرون‌بزنه ولی توی‌همون‌سرما تو یه‌‌خونه عروسی به‌پا بود.

دایره‌دست‌مادر برهان با‌تموم‌قوا نواخته‌می‌شد و خواهر‌شوهرش بلند بلند می‌خوند:

- آی‌عروس‌...آی‌عروس...عر ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.