پارت یازده

زمان ارسال : ۱۶ ساعت پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 2 دقیقه

کشتار به پایان رسید، مرغ و خروس‌ها را بردند، حیاط را شستند. در مرغدانی را باز کردند، برای آن‌ها دانه ریختند و آن‌ها بی‌خبر از همه‌جا شروع کردند به سیراب‌ و سیرشدن و چه مضحک بود حالا برایم زندگی وقتی‌که پایان راه را می‌دیدم. اول می‌خواستم که از فرجام کار برای باقی مرغان بگویم، اما دیدم هرچه بگویم، نه آن‌ها باور می‌کنند و نه من چیزی به دست خواهم آورد؛ مگر خنده و تمسخر آن‌ها. برای هم

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.