پارت چهارم

زمان ارسال : ۳۵ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 3 دقیقه

آن‌ها راست می‌گفتند؛ من وارونه بودم و وارونه‌اندیش. شب که می‌شد، مرغان بال در بال هم گشوده، در خواب بودند و من چشم بر سیاهی شب در آرامش بی‌انتهایی فرو می‌رفتم که هیچ‌کس آن را درک نمی‌کرد و گوش می‌سپردم به صداهای مجهول خفته در دل سیاهی شب؛ صداهایی که ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.