پارت چهل و دوم

زمان ارسال : ۹ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 9 دقیقه

هوا کاملا تاریک شده بود. دختری نوجوان در حالی که یک کلاسور قرمز را توی آغوشش می‌فشرد، کنار ورودی یک فروشگاه بزرگ مواد غذایی ایستاده بود. موهای چتری سیاهش تا ابروانش می‌رسیدند و کوله‌ای مشکی به شانه‌ی چپش آویزان بود.
- من همینجا منتظرم تا برگردی!
- چیزی نمی‌خوای؟
- نه بابا مرسی!
پدرش قدم توی فروشگاه روشن گذاشت و دختر کنار قفسه‌ی خوراکی‌ها منتظر ایستاد تا پدرش از خرید با


رمان مافیایی مهمیزهای سیاه از آزاده دریکوندی در دنیای رمان https://novelonline.ir دانلود رمان عاشقانه مهمیزهای سیاه از آزاده دریکوتدی در دنیای رمان دانلود رمان عاشقانه مهمیزهای سیاه از آزاده دریکوتدی در دنیای رمان دانلود رمان عاشقانه مهمیزهای سیاه از آزاده دریکوتدی در دنیای رمان دانلود رمان عاشقانه مهمیزهای سیاه از آزاده دریکوتدی در دنیای رمان دانلود رمان عاشقانه مهمیزهای سیاه از آزاده دریکوتدی در دنیای رمان رمان مافیایی مهمیزهای سیاه از آزاده دریکوندی در دنیای رمان https://novelonline.ir

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • آتنا

    43

    الان کی تا سه شنبه صبر میکنه آخخخخههههه یاد کارتون فوتبالیستها افتادم😂ولی خب شلیک کرد😔😔هرکی میگه کشتش کامنتمو لایک کنه ببینم چه خبر شده اگه هم میگی نمرده دیس بزن🤔

    ۱ هفته پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    به به... می‌بینم یکی اینجا نظرسنجی گذاشته😌 خودمم شرکت کردم😂

    ۷ روز پیش
  • الف جیم

    01

    کشته شد! 💣😎

    ۱ هفته پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    بچه‌ها حمله کنید اینجا یکی از کشته شدن پسر بامزه‌مون خوشحال به نظر می‌رسه🤭

    ۷ روز پیش
  • پرنیا

    00

    نه بابا سورن دیگه انقد نامرد نیست😫😫😫😫 فک کنم میخاد بفرستتش جایی که داره میگه اگه ازت پرسیدن تورو کی فرستاده... همینجا ولش میکنن بعد میان میبرنش ..نمیکشه مگه نه 🥴🥴

    ۱ هفته پیش
  • مهشید

    00

    کلا از اول رمان هرکی رو میخواست بکشه همینو بهش میگفت😭💔اینکه اگه ازت پرسیدن تو رو کی فرستاده اسممو بگو.منظورش اون دنیاست که اگه ازت پرسیدن کی فرستادتت بگو سورن😵 💫

    ۱ هفته پیش
  • پرنیا

    00

    یعنی بخودمون امیدواری ندیم؟؟که کمک میکنه ب اشکان ؟؟ من واقعا اعصابم خراب میشه اگه اشکان بمیره!!!! میگم جایی دیگه شلیک کرده ب اشکان نخورده ،اگه هم بخوره دست و پاش

    ۱ هفته پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    نمیدونم والله هرطور صلاحه🥲امید داشته باشی... نداشته باشی... نمی‌دونم چی بگم واقعا🥲

    ۷ روز پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    مرسی از توضیحت عزیزم💚همینطوره

    ۷ روز پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    منم مثل شما... منم به اندازه‌ی شماها می‌دونم😔

    ۷ روز پیش
  • م.ر

    00

    من میگم پارت ۴۲ اصلا فرق داشت بلا نگیری بانو😅

    ۱ هفته پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    مرسی عزیزم 😂💚💚💚

    ۷ روز پیش
  • ماندانا

    00

    من دو نفر از این رمان و خیلی دوست داشتم ! منوچهر رو نه به خاطر خودش بلکه ابهت و قدرتش و اشکان هم به خاطر این که هر پارتی حضور داشت خنده رو لبم می اومد و رفاقت قشنگی داشتن ولی الان... اشک... اشک... اشک

    ۱ هفته پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    همین که فعل گذشته به کاری بردی دیگه تاییدش کردی🥲💔

    ۷ روز پیش
  • ماندانا

    00

    سخته ولی من تا وقتی نفهمم اشکان زنده اس سعی خودم و میکنم بدون ایموجی کامنت بذارم چون تو مهمیز ها بدون اشکان دیگه خبری از صفا و صمیمیت و رفاقت و دوستی و شوخ طبعی و خنده و شادی نیست !

    ۱ هفته پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    اشکان کوشتَه شد🥲💔

    ۷ روز پیش
  • Zarnaz

    ۲۰ ساله 00

    میکائیل به سهند این رو گفته بود که به سهند که سورن به دوست خوشم رحم نکرد🥺🥺

    ۱ هفته پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    همینطوره😭بعد می‌بینی؟؟ بعضیا باورشون نمی‌شه🥲💔

    ۷ روز پیش
  • Zarnaz

    ۲۰ ساله 00

    عالی بود مرسی آزاده جونم 😍وایییی اخییی اشکان مرددد🥺راستی آزاده جونم یادم آمد من این تیکه رو داخل دومینو از زبان میکائیل خونده بودم یادم آمد 🥺🥺

    ۱ هفته پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    آره عزیزم دقیقا دیالوگ میکائیل بود🥲

    ۷ روز پیش
  • م.ر

    00

    جدای از اینکه نمیدونیم کشته یا نه خیلی پارت عالی نوشتی با تک تک کلمات انگار حرف می زدند بی نظیری بانو🤗

    ۱ هفته پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    مرسی عزیزم خوشحالم به دلت نشسته🥰💚💚💚

    ۷ روز پیش
  • ساناز

    00

    🤎🧡🩵💜💙💚💛❤️🩶🤍

    ۱ هفته پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    ساناااااااااز یه نفرو زدن کشتن بعد قلب قلب قلب قلب؟؟؟ 😂 خدایی قلب‌های رنگی پَنگی الان جاشه؟ مشکی می‌فرستادی حداقل ما اینجا یه جوون ناکام از دست دادیم🙁💔

    ۷ روز پیش
  • هدی

    10

    نه سورن نمیتونه اشکان رو بکشه😢 من میگم نکشته😓

    ۱ هفته پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    شاید هم تونسته💔

    ۷ روز پیش
  • نیمه گمشده سابق سورن

    00

    ولی این خیلی جمله سنگینیه که آخرش بهترین ذفیقت تو رو میکشه یا با گلوله یا با کلمه😓

    ۱ هفته پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    چه کسانی که رفیق‌هاشون رو با کلمه کشتن😔💔

    ۷ روز پیش
  • نیمه گمشده سابق سورن

    00

    واقعا نمیدونم چی بگم🙁اصصصصصصلا انتظارشو نداشتم و الان به نظرم نمیتونم بخوابم خوش به حال اونای که این پارتو فردا میخونن

    ۱ هفته پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    ببخشید ولی خوشحال شدم🥲

    ۷ روز پیش
  • مهر

    00

    وای نه😰

    ۱ هفته پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    وای آره🙃💔

    ۷ روز پیش
  • مهشید

    00

    سورن به شدت به شدت به شدت تحت فشار اون منوچهر عوضی بود ولی باز من نمیتونم باور کنم همچین کاری کرده😭😭😭در اینکه پدرخوانده به شدت ابهت و قدرت داره هیچ شکی نیست💔

    ۱ هفته پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    متاسفانه بله تخت فشاره💔

    ۷ روز پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.