پارت چهل و هشتم

زمان ارسال : ۴ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 6 دقیقه

راهشان کماکان ادامه داشت. از بین خانه‌ها که عبور می‌کردند، تازه متوجه خرابی وضع قبیله شدند. همه جا درب و داغان شده بود و سقف بیش‌تر خانه‌ها فرو ریخته بود. جسد‌های کلاغ اطراف هر جایی که قبلاً بیش‌تر کوتوله‌ها تجمع می‌کردند، بیداد می‌کرد. چیزی را نمی‌شد انکار کرد. احتمالاً سیریوس درست می‌گفت. اما تا وقتی تامپر را پیدا نمی‌کردند، نمی‌توانستند نفس راحت بکشند. مارتین از پشت به مایا ن

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.