اورینا به قلم سنا فرخی
پارت هشتم
زمان ارسال : ۲۶ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 5 دقیقه
زن بغضکرده لیوان را در دستش فشرد و با حرص داد زد:
- الان این موضوع چه ربطی به عماد داره؟
سهراب تکهای نان در دهان گذشت و با تمسخر پوزخندی زد.
- ربطی نداره؟
رو به سوی هیراد گرداند و تکرار کرد:
- به عماد ربطی نداره؟
هیراد کلافه نوچی کرد و نفسش را با فشار بیرون داد.
- چرا ربط داره! ولی الان خودش اون سر ایران میچرخه و ولگردی میکنه؛ این وسط فقط شمایید که شب و روز به خا