لعل بخارا به قلم فاطمه علی آبادی
پارت سی و نهم
زمان ارسال : ۶۵ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 5 دقیقه
لبخند بعد از مدتها مهمان لبهای خشکیدهی پسرک گشته بود. موهایش از قبل بلندتر گشته و حالا تا شانههایش میرسیدند. چشمان سیاهش برق میزدند و گرد خاک صحرا بر ریشهای بلندش نشسته بود. با شست دستش نوک بینی بزرگ و عقابیاش را اندکی خارانده و لب گشود:
- این است رسم استقبال؟
گویی دخترک تازه به خود آمد که تن ظریفش را میان آغوش مرد انداخته و دستانش را محکم گِرد کمر صدرا پیچاند. بلند و پ
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.
فاطمه علی آبادی | نویسنده رمان
خوش اومدی دوباره اسرا جانم😍
۳ هفته پیشحنانه
00فضارو طوری توصیف میکنید که حس میکنم دارم فیلم میبینم
۱ ماه پیشفاطمه علی آبادی | نویسنده رمان
جانجان، خوش اومدی به لعل حنانه خانوم😍😍😍😍😍🥰🥰🥰🥰
۱ ماه پیشFatemeh_ataei
۱۹ ساله 00فاطمه جان مثل همیشه عالی بود. در مورد اینکه میگه خواننده کمه عزیزم باید بگم که شما دست گذاشتی روی ژانری که ممکنه همه دوست نداشته باشن و این نشون دهنده اینکه خدایی نکرده قلمته بده و اینا نیست.
۲ ماه پیشفاطمه علی آبادی | نویسنده رمان
راست میگی😔😔 ولی خب ژانر خیلی مهمیه خصوصاً تو شرایط کنونی. مرسی که وقت میذاری و میخونی فاطمه جانم😍😍😍😍😍😍😘😘😘😘😘
۲ ماه پیشAa
00مثل همیشه عالی خسته نباشید🙏👏🌹🌹🌹🌹
۲ ماه پیشفاطمه علی آبادی | نویسنده رمان
قربونت برم عزیزدلم😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍
۲ ماه پیشاکرم بانو
00نگوکه التون رو کور کردن
۲ ماه پیشفاطمه علی آبادی | نویسنده رمان
کور کردن😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭
۲ ماه پیشلیلا
00التون خوب شه دوباره با اقتدار شه
۲ ماه پیشفاطمه علی آبادی | نویسنده رمان
ایشالا🥲🥲 یه دنیا ممنونتم لیلا جونم😘😘😘😘
۲ ماه پیشم
00یک هفته پیش چه اتفاقی برای آلتون افتاد که اینطور بهم ریخته، نکنه سگه هار بوده باشه صدرا بیمار بشه
۲ ماه پیشفاطمه علی آبادی | نویسنده رمان
یعنی واقعاً چی شده؟😎😎😁 ای وای!😱😱 خدا نکنه🤯
۲ ماه پیشآمینا
00عه صدرا چی شده نمیره من تازه میخوام شیرینی عروسی بخورم.آلتون شور به دل ما انداخت🤯فاطمه تو رو خدا نگو میخوای نصفه ول کنی ما طاقت نداریم😭😭
۲ ماه پیشفاطمه علی آبادی | نویسنده رمان
بادمجون بم آفت نداره، نترس😁 آخه خوانندهها و نظرات خیلی کمه آمینا. دیگه حالی به آدم میمونه؟ نه والا🤪 احوالی به آدم میمونه؟ نه والا😂😂
۲ ماه پیش
اسرا
00ازاول شروع دوباره به اینجارسیدم وای سگ هار😔🙏