پارت بیست و هشتم :

گوشه بشقاب گذاشتمش و بعد از اینکه کمی نوشابه نوشیدم برش داشتم و خوردم‌.
خیلی خوشمزه بود.
شام رو که در سکوت خوردیم ظرف ها رو جمع کردم و داخل سینک گذاشتم.
قصد داشتم به تنهایی ظرف ها رو بشورم اما هوداد کنارم ایستاد و مانع شد بنابراین من مشغول کف کردن شدم و هوداد بود که اون‌ها رو آب میکشید.
حین شستن ظرف ها نگاهی به نیمرخش انداختم.
جدی و با ابروهای در هم گره خورده به بشقاب

مطالعه‌ی این پارت کمتر از ۹ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۱۱۱ روز پیش تقدیم شما شده است.

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • ستی

    00

    واقعا که محشره دستت درد نکنه با این رمان خیلی خیلی عالیت

    ۳ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.