عشق معکوس به قلم مرضیه نعمتی
پارت هشتم
زمان ارسال : ۳۵ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 4 دقیقه
فصل 3
صبح مانی و مادرم در حال صبحانه خوردن بودند که من هم وارد شدم. سلامی کردم و کنار مادرم نشستم. مانی کمی از چایش را نوشید و گفت:
ـ همیشه انقدر دیر از خواب بلند میشی یا به خاطر بی خوابی دیشبه؟
نگاهی به ساعت انداختم که یازده ب ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
جانان
00عالیه 🩶