پارت هشتاد و ششم

زمان ارسال : ۲۴۶ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 4 دقیقه

در ظرف‌ ترشی را می‌گذارم و بی توجه به اعتراض هلن، ظرف‌های ناهارمان را هم از روی میز جمع می‌کنم.
- بسه دیگه! ده کیلو اضافه وزن داری هلن، حالا ترشی هم می‌خوری اشتهات باز شه؟
با حالت بامزه‌ای روی شکمش می‌کوبد و مثل پیرزن‌ها غر می‌زند.
- بذار باز شه این اشتهای لعنتی! من و گذاشتی اینجا، رفتی واسه داداشت اون دختر استخونیه رو گرفتی. بذار باز شه این اشتها انقدر بخورم تا بترکم. دردم

1469
474,290 تعداد بازدید
2,219 تعداد نظر
239 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • فایزه

    00

    جذابه

    ۳ هفته پیش
  • فاطمه اصغری | نویسنده رمان

    🙏🏻🥰🥰

    ۲ هفته پیش
  • حنانه

    00

    دوست ندارم بعد طلاقش به فکر رابطه دیگه ای بیفته واقعا دوست دارم تو کارش پیشرفت کنه و خیلی موفق بشه ولی ازونجایی که داره زندگی صدرا رو هم میگه ظاهرا اینطور نیست

    ۳ ماه پیش
  • هانا

    00

    خسته نباشی گلم عالی بود

    ۸ ماه پیش
  • فاطمه اصغری | نویسنده رمان

    عالی نگاه قشنگ‌شماست🌺

    ۸ ماه پیش
  • Leyla Aghyari

    00

    عالیه موفق باشید ❤️

    ۸ ماه پیش
  • فاطمه اصغری | نویسنده رمان

    سپاس🌺🌺

    ۸ ماه پیش
  • ماهیلا

    00

    دوست دارم این موضوعو ....و دوست دارم هرچه زودتر رابطه عاشقانه آوا با صدرا شکل بگیره... منتظرم

    ۸ ماه پیش
  • فاطمه اصغری | نویسنده رمان

    🥰🌺

    ۸ ماه پیش
  • دلنیا

    00

    🤍❤

    ۸ ماه پیش
  • فاطمه اصغری | نویسنده رمان

    🌺🌺

    ۸ ماه پیش
  • اسرا

    10

    عالیه فاطمه خانم

    ۸ ماه پیش
  • فاطمه اصغری | نویسنده رمان

    خوش بشینه به نگاهتون.

    ۸ ماه پیش
  • Aa

    00

    👏🙏💐

    ۸ ماه پیش
  • فاطمه اصغری | نویسنده رمان

    🥰🥰🥰

    ۸ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید