تو نشانم بده راه به قلم فاطمه اصغری
پارت هشتاد و ششم
زمان ارسال : ۲۴۶ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 4 دقیقه
در ظرف ترشی را میگذارم و بی توجه به اعتراض هلن، ظرفهای ناهارمان را هم از روی میز جمع میکنم.
- بسه دیگه! ده کیلو اضافه وزن داری هلن، حالا ترشی هم میخوری اشتهات باز شه؟
با حالت بامزهای روی شکمش میکوبد و مثل پیرزنها غر میزند.
- بذار باز شه این اشتهای لعنتی! من و گذاشتی اینجا، رفتی واسه داداشت اون دختر استخونیه رو گرفتی. بذار باز شه این اشتها انقدر بخورم تا بترکم. دردم
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.
فاطمه اصغری | نویسنده رمان
🙏🏻🥰🥰
۲ هفته پیشحنانه
00دوست ندارم بعد طلاقش به فکر رابطه دیگه ای بیفته واقعا دوست دارم تو کارش پیشرفت کنه و خیلی موفق بشه ولی ازونجایی که داره زندگی صدرا رو هم میگه ظاهرا اینطور نیست
۳ ماه پیشهانا
00خسته نباشی گلم عالی بود
۸ ماه پیشفاطمه اصغری | نویسنده رمان
عالی نگاه قشنگشماست🌺
۸ ماه پیشLeyla Aghyari
00عالیه موفق باشید ❤️
۸ ماه پیشفاطمه اصغری | نویسنده رمان
سپاس🌺🌺
۸ ماه پیشماهیلا
00دوست دارم این موضوعو ....و دوست دارم هرچه زودتر رابطه عاشقانه آوا با صدرا شکل بگیره... منتظرم
۸ ماه پیشفاطمه اصغری | نویسنده رمان
🥰🌺
۸ ماه پیشدلنیا
00🤍❤
۸ ماه پیشفاطمه اصغری | نویسنده رمان
🌺🌺
۸ ماه پیشاسرا
10عالیه فاطمه خانم
۸ ماه پیشفاطمه اصغری | نویسنده رمان
خوش بشینه به نگاهتون.
۸ ماه پیشAa
00👏🙏💐
۸ ماه پیشفاطمه اصغری | نویسنده رمان
🥰🥰🥰
۸ ماه پیش
فایزه
00جذابه