پارت سی و سوم

زمان ارسال : ۴۷ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 2 دقیقه

صدای‌اذان‌توی‌کوچه‌های‌متروکه میپچید و تک‌‌و‌توکی از‌ چراغ‌ها‌روشن می‌شد تا نماز‌صبح‌رو بخونند.

هوا‌به‌شدت سرد‌ و استخون‌شکن‌ بود یه‌کوپه‌برف‌‌روی مو‌های‌برهان و‌مچاله‌‌شده تو‌خودش‌خوابش‌برده بود.

در باز‌شد و پریماه از اون‌نمایان؛‌ از‌ ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.