پارت هشتم

زمان ارسال : ۸ روز پیش

مدتی بود که به‌هوش آمده بود، غم انگیز است اما اتاق سفید جالبترین چیزی بود که در طول زندگی‌اش دیده بود. لکه‌ای سیاه روی لباس دختر جوان درست روی قلبش نقش بسته بود؛ دیگر دردی در اندام زنانه‌اش حس نمی‌کرد اما یاد چشم‌های شهوت آلود قدرت، بوی دهان نفرت انگ ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید