شدو به قلم ملیکا کمانی
پارت پنجاه و یکم :
لبخند اینبار میهمان لب مرد شد و نگاه شیفتهاش را سمت دختر کشید. آمد بگوید که از چه عزیزی حرف میزند؟ وقتی او برایش از همهچیز عزیزتر است! خود را با گلدان یادگار پدر مقایسه میکند؟ کیارزم تمام زندگیاش را برای عزیزِ قلبش میدهد... اما ثانیهی آخر نوای «ت ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما