پارت دوم

زمان ارسال : ۹ روز پیش

هجوم بی‌رحمانۀ سرفه نفس‌هایش را سوزاند و ریه‌اش را به آتش کشید. چشم گشود و مرجان خیرۀ حلقۀ اشک چشم رنگ فندقش ماند.

- فکر کنم دارم کُرونا می‌گیرم.

مرجان چتری‌های سیاهش را با لوندی کنار زد و غرّید:

- کرونا چیه؟ تو مگه توی بخش کرونا ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید