پارت سی و یکم

زمان ارسال : ۱۳ روز پیش


بعد‌یک‌دقیقه خودش‌رو از انفجار لب‌های راز‌جدا کرد. مژه‌های‌بلند و بورش پایین‌افتاد خیلی‌آروم پچ‌زد:

- داری‌چیکارم می‌کنی، منه‌‌هوس‌باز چرا الان مطیع‌مرز‌های تو شدم.

لب‌هاش‌رو ‌فشار‌داد:

- به‌دخترهای زیادی به‌زور نزدیک‌شدم ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید