مثل تو مثل هیچکس به قلم مهسا خدایی
پارت پانزده
زمان ارسال : ۱۰۳ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 3 دقیقه
هنوز هم دلم راضی به رفتن نبود، اما عقلم بهم میگفت اگر نرم ممکنه تاجیک نقشۀ کثیفتری بکشه. حتم دارم نگارش و تألیف این کتاب هم کار خودش نیست. باید کتاب رو گیر میاوردم که بتونم رمزگشاییش کنم. صد درصد پیام خاصی توی اون کتاب لعنتی هست که من ازش بیخبرم. البته فعلا!
آرایش مختصری کردم و لباس رو پوشیدم. موهام رو بابلیس کشیدم و آزادانه دورم ریختم. کلاه رو روی سرم گذاشتم و جلوی آینه چرخی زدم. ب