پارت پنجاه و دوم

زمان ارسال : ۷۳ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 7 دقیقه

نگاه پر عطشی به پرستو کرد و گفت: نکنه تو به برادرم گفتی که؟..

او با خونسردی دوباره جان ناخنش افتاد و همان‌طور که با آن ور می‌رفت گفت: آره درست حدس زدی؟.. تو خیلی باهوشی دختر! کی از برادرت بهتر؟ هم به تو نزدیکه و هم از ارتباط تو و کامران خبر د ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.