پارت بیست و دوم

زمان ارسال : ۸۲ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 12 دقیقه

دیگه تو اون لحظه برام‌ مهم نبود افسون با اون لباس عروسی بازش بیرون اومده.برام‌مهم نبود پدرش داره از جلو‌دری ها پرس و‌جو‌می کنه تا دوربینها رو‌چک کنن.برام الان مهم بود دامادی بودم که ماشین قرضیش داشت تو آتیش می سوخت و صدای جلز و ولز ش انگار تو تمام‌جو ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.