پارت پنجم

زمان ارسال : ۲۹۹ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 11 دقیقه

گذشته :


ساعت چهار و نیم صبح بود که با پای در گچ به خانه آمدیم.

بابا و مامان خواب بودند... خوابشان سنگین و عمیق بود .

احیا در آغوش ام گرفته بود تا داخل اتاق روی تخت کمک ام کرد .

آلا نایلون داروهایم را در دست داشت . ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.