پارت چهارده

زمان ارسال : ۸۵ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 5 دقیقه

بله خنک بود و من نه از این نسیم بهاری بلکه از موج محبت خانواده یخ کرده بودم.زنگ این‌ ویلای سوبلکس رو در یکی ازبهترین محله های بالا شهر تهران-بوکان-می زنم.طولی نمی کشه که پسر جوونی در رو‌باز می کنه .سنش شاید سی و پنج باشه .موهای خیلی بوری و پوست سفید ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.